وضعیت دینداری ایرانیان را در ابعاد مختلف دینداری (مناسک، اعتقادات، اخلاق و...) چگونه ارزیابی میکنید؟
پاسخ به این سنخ سؤالها، مستلزم انجام یکرشته مطالعات میدانی (در مقیاس ملی و بهصورت نمونهگیری؛ نظیر مطالعه «ارزشها و نگرشهای ایرانیان» که تا دهه هشتاد، دو نوبت در کشور اجرا شد) است. به دلیل فقدان این نوع مطالعه یا قصور مطالعات انجامشده از تأمین هدف، پاسخها بیشتر حدسی و گمانهای و مبتنی بر یک درک شهودی از محیط و واکاوی ذهنی فضای فرهنگی مذهبی جامعه است. چنین به نظر میرسد که ما در ایران کنونی (با تأکید بر اکثریت مسلمان و بلکه جماعت شیعی) با انواعی از دینداری با صورتبندیها و مختصات خاص در اقشار مختلف مواجهیم. برخی بهصورت انتزاعی و تیپسازی ذهنی (ایدئال تایپ وبری) تا هشت نوع دینداری را با ذکر ویژگیهای غالبی، ادعا کردهاند.
نکته دوم اینکه تدین و دینداری، عرصه عینیت یافته و محقق دین در جهان انفسی و جهان آفاقی مؤمنان یا دنیای ذهنی، روانی و ساختاری یا زیست جهان آنها است و از این حیث، صبغه جامعهشناختی آن بر صبغه کلامیاش غالب است و ازاینرو، مطالعات تجربی برای فهم کیفیت حضور، نحوه تعامل آن با سایر مؤلفههای محیط و مکانیسمهای تأثیرگذاری و تأثیرپذیریاش، اجتنابناپذیر و متعین است.
نکته سوم اینکه، دینداری بیشتر از اصل تدین، وجه فرهنگی و اجتماعی دارد و بهصورت اجتنابناپذیر با عناصر غیردینی محیط نیز درمیآمیزد. ازاینرو، یک دین ممکن است در جوامع و اقلیمهای فرهنگی مختلف، جلوهنمایی و کارکردهای متفاوتی داشته باشد.
نکته چهارم اینکه، دینداری در سطح فردی تا حد زیادی به انگیزه، تیپ شخصیتی، جهتگیری ذهنی روانی، تجربههای زیستی، الگوهای تربیتی و شبکههای ارتباطی افراد؛ در سطح اجتماعی به زمینهها و شرایط محیطی (فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، ارتباطاتی و...) و بالاتر از همه به عملکرد نهادها و سازمانهای دینی، عرف متشرعان و منش متولیان و مروجان آن بستگی دارد و ازاینرو، امری بسیار متنوع، متغیر و ذومراتب است. ازاینرو، داوری کلی در ابعاد آن، همواره با نوعی تسامح و معدلگیری توأم خواهد بود.
دینپژوهان غالباً برای دینداری، ابعاد و سطوح مختلفی قائل شدهاند که اهم آن عبارتاند از: اعتقادی (عقاید و باورها)، عملی (شعائر و مناسک فردی و جمعی)، اخلاقی، تجربی و اجتماعی.
در بخش اعتقادی: اکثریت مردم به خدا، قیامت، پیامبری حضرت محمد (ص)، ولایت ائمه (ع)، امداد غیبی، تقدس قرآن، عنایات خاص معصومین (ع) به شیعیان و... و بخش کمتری به مرجعیت تفسیری روحانیت، رهبری ولایی و... معتقدند.
بدیهی است که این عقاید، فراتر از ساحت ذهنی و مفهومی، به ساحتهای احساسی و عاطفی و نیز جلوههای رفتاری متناسب نیز تسری و امتداد مییابد. البته وضعیت افراد در میزان تدین و کمیت و کیفیت التزام نظری و عملی آنها به عقاید و آموزهها، امری تشکیکی و ذات مراتب است.
در بخش عملی نیز میزان التزام جامعه به رعایت مناسک فردی و جمعی درخور توجه است. اگرچه بخش جمعی و اجتماعی آن همچون شرکت در عزاداریهای محرم و صفر، راهپیمایی اربعین و نماز عید فطر جلوه روشنتر و برجستهای دارد؛ اگرچه میزان التفات عموم به اجرای برخی مناسک همچون نمازهای جماعت، نماز جمعه، جلسات قرائت قرآن، دعا، مراسم روز غدیر، پانزده شعبان یا سایر مناسبتهای مربوط به موالید و وفیات معصومان (ع) چندانکه باید درخور توجه و متناسب با سطح انتظار نیست. اعمال عبادی فردی نیز غالباً به دلیل اختفای نسبی چندان قابلیت مشاهده و برآورد نیست و تنها راه شناخت آن، سؤال از خود کنشگران یا استبعاد در انفکاک آن از موضع اعتقادی افراد است.
در بخش اخلاقی: به شهادت شواهد عینی، میزان التزام آحاد جامعه به رعایت ارزشهای اخلاقی در بعد اجتماعی، متناسب با سطح انتظار از یک جامعه دارای اکثریت مؤمن نیست. در ذهنیت و سلوک عملی غالب متشرعان، ارزشهای اخلاق در مقایسه با شریعت و احکام و قواعد فقهی، موقعیتی متنازل دارند و بهبیاندیگر، آموزههای اخلاقی بهعنوان مجموعهای از مستحبات فقهی، تلقی شده و به همان میزان از جایگاه متعالی خود فروافتادهاند. ازاینرو، آمار تخلف و تجری آشکار و پنهان اخلاقی در جامعه، بهویژه در سطوح تودهها، نگرانکننده است. برخی جامعه شناسان با استناد به پروندههای قضایی، نتایج حاصل از مطالعات آسیبشناختی و مشاهدات عینی، از وجود نوعی بحران اخلاقی در جامعه خبر میدهند. عموم جامعه معمولاً برای روگردانی از الزامات اخلاقی به توجیهات مختلف و گاه شرعی توسل میجویند و در مواضع مختلف بهویژه در مقام تزاحم به اجتهاد شخصی، خود را در نقض اخلاقیات محق میدانند.
در بخش تجربههای دینی و معنوی، بهعنوان یکی دیگر از ابعاد یا آثار دینداری همچون تجربه راز و نیاز، نیایش و مناجات با خداوند و نیز تضرع و ابتهال به درگاه حق با میانجی ادعیه و نیز ارتباط معنوی با حضرات معصومان (ع) در قالب توسل و زیارات؛ وضعیت عموم تا حد زیادی، تابع میزان باورمندی آنها و نیز کمیت و کیفیت التزام آنها به رعایت مناسک فردی و جمعی، ارزشهای اخلاقی (کسب فضایل و دوری جستن از رذایل) و تحمل برخی ریاضتهای شرعی و سلوک عملی است. این بخش نیز هرچند جلوهنمایی اجتماعی محدودی دارد اما میزان برخورداری جامعه بهویژه نسل جوان از این عرصه معنویتجویانه نیز درخور توجه است. اهتمام تودهها به زیارت عتبات، مراسم حج و عمره، زیارت مشاهد مشرفه، مزار امامزادگان و شهدا، شرکت در مراسم شبهای قدر، زیارت مسجد جمکران، اعتکاف ایامالبیض، دعای عرفه و... نمونههای از این تکاپوی معنوی و سلوک روحانی است. متأسفانه برخی برنامههای عبادی پررونق سالهای اول انقلاب، همچون مراسم دعای کمیل (در شب جمعه)، دعای ندبه (در صبح جمعه)، دعای توسل (شبهای چهارشنبه) در سالهای اخیر بهشدت مورد کمتوجهی قرارگرفته است.
جلوهنمایی دینداری افراد در بخش اجتماعیات (با گستره وسیع آن) نیز تا حد زیادی تابع وضعیت اعتقادی وایمانی و التزامات عملی آنها از یکسو؛ زمینهها و شرایط اجتماعی از سوی دیگر؛ بودونبود عوامل و زمینههای تقویتکننده و ترغیبکننده به مشارکت از سوی سوم و مهمتر از همه، قوت و ضعف انگارههای سکولاریسمی در ذهن و ضمیر افراد و گفتمان غالب فرهنگی آنهاست.
علل و عوامل افزایش یا کاهش میزان دینداری در ابعاد فوق چیست؟
الف) علل افزایش: ریشهدار بودن باورها و اعتقادات دینی در وجدان عمومی و شاکله فرهنگی جامعه ایران که بهواسطه انقلاب اسلامی، شکوفایی درخوری یافت، وقوع انقلاب اسلامی و موقعیتیابی فرانهادی دین، تحول فرهنگی جامعه تحت تأثیر انقلاب، رهبری ولایی حضرت امام (ع)، احساس نیاز به معنویت ناب دینی تحت تأثیر محرومیتهای معنوی جامعه ایران و تشدید این نیاز در جهان معاصر، تبلیغات گسترده دینی از مجاری مختلف، جنگ تحمیلی و ضرورت توجه و توسل به امداد غیبی و در معرض عنایات خاص الهی قرار گرفتن، بحرانهای ناشی از رویارویی سخت با دشمنان انقلاب و تأثیر آن در تقویت روحیه و بنیادهای اعتقادی وایمانی، رشد نسبی سواد و تحصیلات در میان تودهها، غلبه گفتمانی قرائت رسمی از دین مبتنی بر مشترکات اعتقادی، تشویق و ترغیب مستقیم و غیرمستقیم محیط به دین ورزی و تدین، اعتماد به دین بهعنوان یک سرمایه اجتماعی و نیروی منحصربهفرد در ایجاد تحولات شخصیتی و اجتماعی، تولید و عرضه محصولات فرهنگی متناسب با ذائقه و نیاز تودهها و...
ب) علل کاهش: غلبه سکولاریسم و فرایند سکولاریزاسیون در جهان معاصر، فرایند جهانیشدن و گسترش لیبرالیسم فرهنگی، ارتباطات گسترده میان فرهنگی، بهویژه از طریق رسانههای جهانگستر (ماهواره و اینترنت) که در دو دهه اخیر در ایران رواج و رونق فوقالعاده یافته است، رشد شتابان شهرنشینی (از روستا به شهر و از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و رشد کلانشهرها با اقتضائات فرهنگی ویژه)، تهاجم فرهنگی گسترده دشمن، تبلیغات سوء دشمنان خارجی و ایادی داخلی آن برای تخریب اعتقادات و کم اثر کردن اقدامات فرهنگی، ضعف توان علما و حوزههای علمیه برای پاسخدهی به نیازهای معنویتجویانه اقشار مختلف بهویژه جوانان، ناتوانی حوزهها در تأمین پاسخهای فقهی متناسب برای رفع نیازهای حاکمیت در سطوح مختلف اجتماعی، بحرانهای توانفرسای داخلی بهویژه بحرانهای ناشی از تحریمهای دشمنان، ضعف عملکرد یا کارآمدی حاکمیت سیاسی و نظام اسلامی متناسب با سطح انتظار، جبههبندی و جناحبندی مسئولان سیاسی کشور، اختلافنظرهای آشکار میان مفسران دین در تفسیر آموزهها، تعارضات بینشی و رفتاری متشرعان بهویژه در نگاه نسل جوان، فقدان برنامهریزی و سیاستگذاری فرهنگی توسط نهادهای مربوط در سطوح مختلف، ضعف عملکرد نهادهای متولی بهویژه آموزشوپرورش، دانشگاهها و صداوسیما، غلبه علوم انسانی سکولار در محیطهای دانشگاهی، اجرایی شدن برنامههای توسعه با الگوی غالب غربی، افشای مکرر موارد فساد ساختاری در بدنه نظام و در میان مسئولان، ظهور پدیده آقازادگی و امتیازخواهی غیر مشروع و توجیهناپذیر، بالا رفتن سطح توقع و کیفیت زندگی و ناتوانی عموم از تأمین آن، رشد بیرویه مصرفگرایی و تجمل خواهی، میل شدید به جنبههای التذاذی و رفاهی زندگی ازجمله فراغت و تفریح، تضعیف جایگاه خانواده و کارکرد تربیتی و هدایتی آن برای نسل نوپدید، بروز فاصله میان نسلی و کاهش سلطه والدین بر فرزندان، کانالیزه شدن دغدغه دانش آموزان دبیرستانی به کنکور و غفلت نهادهای رسمی از ضرورتهای تربیتی و پرورشی، تخصص گرایی و تقسیمکار و بروز فاصلههای متعدد در صفوف اجتماعی، دانشبنیاد شدن عرصههای سازمانی و حرفهای و احساس بینیازی از دخالت دین، تأثیرپذیری جامعه از روندهای دینداری در جهان معاصر، تجزیه جامعه تحت تأثیر عضویت در جماعتها و قبیلههای جدید ناشی از فضای سایبر، ظهور رسانههای جمعی و اجتماعی جدید و استفاده گسترده از آنها در سطح عموم، کاهش اعتماد به دعاوی اجتماعی دین تحت تأثیر عملکرد غلط زعمای امور، تضعیف موقعیت جامعهپذیری دینی در جامعه، رشد بیوقفه خرافات و عدم مواجهه قاطع روحانیت و زعمای دینی با آنها، ظهور گروهها و جریانات افراطی مدعی دینداری همچون القاعده، طالبان، داعش و بوکو حرام و... .
با توجه به شرایط فعلی، میزان دینداری ایرانیان در ابعاد پیشگفته را در آینده چگونه ارزیابی میکنید؟
پیشبینی وضعیت آینده با توجه به کثرت عناصر سیال محیطی و اوضاع متغیر جهانی، بسیار سخت و در مواردی حداکثر با احتمال وقوع گزینههای بدیل ممکن خواهد بود. فاصله آینده باحال نیز به لحاظ کمیت زمانی، وضعیتهای مختلفی را نوید میدهد. برخی تحولات در آینده نزدیک و برخی در آیندههای دور و تنها پس از طی مقدمات و گذار از برخی مراحل، امکان وقوع حداقلی یا حداکثری مییابند. ازاینرو، آنچه اظهار میشود صرفاً فرضیهها و گمانهزنیهایی است که با عطف توجه به روندهای جاری جامعه و استمرار خطی و شبکهای اوضاع دینداری جامعه، بهعنوان یک متغیر وابسته تخمین زده میشود. روندهای دینداری محتمل جامعه ما در آینده (بهطورکلی) چنین پیشبینی میشود: رشد خاموش روند سکولاریزاسیون در بخشهای نهادی و ساختاری جامعه، تنزل دین از موقعیت فرانهادی برای سایر نهادهای اجتماعی (به معنای هدایتگری راهبردی دین در عرصههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه؛ اگرچه دین به اعتبار نقش انحصاری در پاسخدهی به سؤالات بنیادین بشر احتمالاً هیچگاه از این موقعیت فرونمیافتد)، افزایش کیفیت دینداری (عقلانیت و توجیهپذیری)، رشد دینداریهای ترکیبی و اختلاطی، تکثرگرایی و رشد قرائتهای مختلف از عقاید و آموزههای دینی در میان عامه مردم، رشد روند دینداری فردی و شخصی، غلبه دین ورزی احساسی بر دین ورزی عقلانی و معرفت اندیش (که نشانههای آن را میتوان در اقبال شایان از صنعت مداحی و اقتدار روزافزون جماعت مداحان مشاهده نمود)، گرایش بیشتر به معنویت دینی و حتی معنویتهای نوظهور (بهجای التزام به احکام فقهی در بخش اجتماعیات)، غلظت دینداری مناسکی و تنوع آن بهتبع تعلق به گروههای دینی مختلف (بهویژه در برخی مناسک جمعی همچون اعیاد و سوگواریهای مذهبی، در مقابل، کاهش اهمیت آن دسته از مناسک جمعی که جلوه سیاسی و اجتماعی دارند؛ نظیر نماز جمعه، فریضه امربهمعروف و نهی از منکر و...) یا به تعبیر برخی غلبه صورتگرایی و فرمالیسم بر ابعاد محتوایی و معرفتی دین، کاهش مرجعیت سنتی روحانیت (در سطوح مختلف) و افول آن بهمثابه دیگری مهم و انحصاری در تفسیر آموزهها و تبلیغ دین (اگرچه مشارکت روحانیت در اجرای برخی مناسک احتمالاً همچنان باقی خواهد بود)، ظهور گروههای تبلیغی غیرروحانی بهویژه در عرصه رسانهای و منابر محفلی، کاهش موقعیت و مقبولیت قرائتهای رسمی و موردحمایت نظام اسلامی از دین، وقوع تغییر اساسی در الگوهای سنتی تبلیغ دین بهویژه تحت تأثیر ظهور رسانههای جمعی و اجتماعی مدرن، اعتبار یابی نسبی تلقیها و تفسیرهای روشنفکرانه بهویژه در ابعاد اجتماعی دین (بهعنوان نمونه: غلبه اعتقاد به تلقی حداقلی از دین بهجای تلقی حداکثری)، کاهش اهمیت اعتقاد به ابعاد متافیزیکی دین و تأکید بیشتر بر جنبههای انسانی و اگزیستانسیال آن، افزایش توجه به جنبههای کارکردی و پیامدی دین و دینداری (در ابعاد روانشناختی و جامعهشناختی) و کاهش توجه به ابعاد متافیزیکی آن، عطف توجه بیشتر به نقش تأییدی و ترغیبی دین به رعایت اخلاق اجتماعی، تنوع و تکثر هویتهای دینی تحت تأثیر تکثرگرایی دینی و کاهش اعتبار هویت جمعی، مشترک و یکپارچه، بروز تغییر در اصل یا وزن و اعتبار برخی شاخصهای دینداری، کالایی شدن فرهنگ دینی (رویکرد مصرفی و تلقی کالایی از محصولات و مصنوعات دینی و همسویی اقلام تولیدی با نیازهای فعلیت یافته مصرفکنندگان)، تشدید فرایندهای نقد قرائتهای سنتی از آموزهها در محافل حوزوی و دانشگاهی (ظهور نوعی پروتستانیسم اسلامی)، تشدید ضرورت به بازنگری در برخی آراء و اندیشههای کلامی و فتاوای فقهی (بهطورکلی، اعمال اصلاحات جدی در سنتهای کلامی، فلسفی، فقهی، عرفانی و اخلاقی)، شکلگیری هیئات کوچک و محفلی بهجای هیئات بزرگ، طرح و ابداع مناسک جدید به اقتضای ضرورتهای محیط و ظهور جماعتهای دینی جدید (هرچند سطحی و موقت)، رشد توجه به جنبههای التذاذی، تفریحی و فراغتی دینداری (برای نمونه: توجه به جنبههای تفریحی و سیاحتی زیارات)، شدت توجه کارگزاران و عموم به بخشی از احکام فقهی اسلام در مبارزه با بیبندوباریهای جنسی، مصرف مشروبات الکلی، مصرف مواد مخدر، اسراف در مصرف امکانات و سرمایههای طبیعی و...؛ تشدید نیاز به بومیسازی علوم انسانی و علوم اجتماعی موجود متناسب با ظرفیتهای اعتقادی و ارزشی دین، ضرورت شفافسازی در عملکرد و مدیریت امور مالی در بخش هزینهها و درآمدها (در سازمانهای دینی برخوردار از کمکها و اعانات مردمی و درآمدهای جاری)، برجسته شدن نقش و موقعیت اجتماعی زنان در عرصه اندیشهورزی دینی و تبلیغ در سطوح دانشگاهی و عمومی، بوروکراتیک شدن هر چه بیشتر نهادها و سازمانهای آموزشی، پژوهشی و فرهنگی - تبلیغی دینی (ازجمله حوزههای علمیه)، کاهش وابستگی سازمانهای دینی به کمکهای مالی دولت و نهادهای وابسته و میل تدریجی به بهرهگیری از موقوفات و اعانت خیرین و احیاناً کسب درآمد از طریق عرضه محصولات فرهنگی و فعالیتهای غیرانتفاعی، گسترش ارتباطات دیجیتال در جامعه با آثار خاص آن، درآمیختگی هر چه بیشتر مناسک دین با آدابورسوم فرهنگی، افزایش آسیبهای اجتماعی بهویژه در حوزه خانواده بهعنوان نهادمحوری موردحمایت دین (بالا رفتن سن ازدواج، افزایش طلاق، تکثر الگوهای بدیل برای خانواده سنتی، کاهش رغبت به فرزند آوری و...)، تأثیرپذیری مناسک دینی از برخی الگوهای فرهنگی وارداتی، تضعیف جامعهپذیری دینی در خانواده و نهادهای رسمی، کاهش فشارهای هنجاری ناشی از تعلقات دینی تحت تأثیر تکثرگرایی، ظهور جنبشهای بازتابی برای احیای دین و ارزشها و هنجارهای تضعیفشده آن، تشدید تمایل به تحقق آرمان تساوی حقوقی زن و مرد در ابعاد مختلف، تهی شدن مناسک از ابعاد معرفتی (و توجه بیشتر به کارکردهای اجتماعی آنها)، تشدید رویکردهای امام زمانی و مهدویتخواهانه، آشکار شدن تدریجی نتایج برخی سیاستهای توسعهای و اجرایی نظام اسلامی، تشدید ارتباط و همکاری میان گروهها و سازمانهای مذهبی وابسته به ادیان در کشورهای مختلف (رونق یابی گفتوگوی میان ادیان و نحلههای دینی)، تشدید منازعات کلامی، فقهی و تاریخی میان افراطیون شیعی و سنی، اقتدار تدریجی گفتمان شیعی در فرهنگ عمومی مسلمین و منازعات قدرت سیاسی در جهان اسلام، بروز برخی چالشها میان مظاهر هویتهای قومی و ملی با هویت دینی، رشد گرایش به دین شخصی و معنویت در جهان صنعتی، ارتقای موقعیت حقوقی مذاهب و اقلیتهای دینی و ... .
توصیههای و راهکارهای شما برای بهبود وضعیت دینداری ایرانیان چیست؟
ایجاد اصلاحات ساختاری مناسب در حوزههای علمیه (در بخشهای مختلف متناسب با نیازها و انتظارات امروزین جامعه اسلامی و رسالت جهانی دین و روحانیت)، بهرهگیری هدفمند از یافتههای علمی در علوم انسانی و علوم اجتماعی در مطالعات دینپژوهانه (و اهتمام جدی به مطالعات میانرشتهای)، توجه جدی به نیازهای اساسی انسان و جامعه معاصر بهویژه در بخش معنویات، تلاش در جهت تأمین نیازهای فقهی نظام و جامعه اسلامی در بخشهای مختلف متناسب با اقتضائات زمان، نقد مستمر سیاستهای اجرایی نظام اسلامی و عملکرد مسئولان در بخشهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، امنیتی، ارتباطاتی، رفاهی و...، بهرهگیری حداکثری از ظرفیت رسانههای جمعی و اجتماعی مدرن در تبلیغ دین، ساماندهی بهنظام تبلیغ دین در داخل و خارج از کشور، نظارت و کنترل بر فرایندهای تولید و عرضه محصولات دینی و فرهنگی و احیاناً محصولات وارداتی، غنیسازی مناسک دینی و مراقبت از تبدیل آنها به عادتوارههای تهی از معنا، نقد مستمر و دغدغهمند فرهنگ دینی مؤمنان و مراقبت از آن در لغزیدن به سمت خرافات با بهرهگیری از رویکردهای جامعهشناختی دین، اهتمام قاطع و رسالتمند به تحقق حداکثری آرمان عدالت اجتماعی در بخشهای مختلف و پایان دادن به انواع ظلم، تبعیض، نابرابری، فاصله طبقاتی، رانت جویی، ویژه خواری در نظام اسلامی، مبارزه قاطع و خستگیناپذیر با فساد ساختاری در نظام و مظاهر متنوع آن، تلاش در جهت کاهش آسیبها و کژرویهای اجتماعی در جامعه و کاهش و ترمیم پیامدهای ناشی از آن در سطوح فردی و اجتماعی، تلاش در جهت ساختار سازی مناسب و تسهیل زمینه برای مشارکت عموم در فرایند امربهمعروف و نهی از منکر، مشارکت در تأمین نیازهای مشورتی گروههای مختلف بهویژه در بخشهای اخلاقی، تربیتی و خانوادگی، پایان دادن به آشفتهبازار کنونی در موجودیت یابی بیضابطه مراجع تقلید، انتشار رسالههای عملیه، تلاش برای جذب مقلد و جمعآوری وجوهات شرعی، تأسیس دفاتر در استانها و شهرهای مختلف و...؛ اهتمام به تحقیقات کاربردی، توجه بیشتر به ارزشهای عام انسانی (حقوق بشر، حقوق شهروندی و...)، انعطاف بیشتر در مقابل تکثرگرایی دینی، تلاش در جهت نظام سازی فقهی، توجه به ابعاد تقنینی فقه و تمهید سازوکارهای لازم برای تبدیل فقه به قانون، توجه به ابعاد اخلاقی فقه، توجه به اخلاق کاربردی در کنار اخلاق اعتقادی، توجه بیشتر به حکمت و چرایی احکام فردی و اجتماعی اسلامی، الگوسازی از زندگی شخصیتها و بزرگان دین بهویژه برای نسل جوان، التفات عمیق پژوهشی، آموزشی و تبلیغی به موضوع مهم سبک زندگی، توجه وافر به ابعاد اجتماعی اسلام و تفسیر متناسب آموزههای آن متناسب با زمان حاضر، توجه دینی به برنامههای شادیآفرین برای تأمین نیازهای فراغتی جامعه، تلاش در جهت مناسک سازی برای برخی عناصر فرهنگی دین، تلاش در جهت جذب استعدادهای درخشان و رفع نیازهای معیشتی طلاب، پایان دادن به وضعیت بلاتکلیفی در برخی امور (مثل تفکیک وظایف دین و علم در پاسخدهی به سؤالات و نیازهای بشر، ثابت و متغیر در دین و شاخصهای آن، نقش اقتضائات زمان و مکان در تغییر احکام فقهی، دینی یا غیردینی بودن طب سنتی مرسوم، دین و نسبت آن با سنتها و رسوم ملی و دهها و صدها سؤال دیگر از این نوع)، محدودسازی دخالت روحانیون در مناصب حکومتی (بهویژه در موقعیتهای غیرضروری)، اهتمام به کرسیهای آزاداندیشی و نقد آموزهها و رونق بخشی به فرایند بازاندیشی در تراث دینی، برخورد قاطع با خرافات دینی و مروجان آن و... .
دکتر شرفالدین:رشد خاموش روند سکولاریزاسیون در بخشهای نهادی و ساختاری جامعه؛ عامل مهمی در افول دینداری
مرکز پژوهشی مبنا درباره وضعیت دین و دینداری چشمانداز آن در ایران، سراغ کارشناسان و صاحبنظران در حوزههای مختلف رفته است و علاوه بر ترسیم وضعیت دین و دینداری از زبان آنها، راهکارهای بهبود و ارتقای وضعیت دین و دینداری را جویا شده است. در این مصاحبه نظرات و دیدگاههای دکترسید حسین شرفالدین عضو هیئتعلمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در این موضوع ارائه میشود.