قانونگذارى مخصوص خداست

6. قانونگذارى مخصوص خداست‏

گسترش زندگى اجتماعى بشر بر روى زمين، و برچيده شدن زندگى فردى در جنگل‏ها و بيابان‏ها، حاكى از آن است كه بشر طبعا خواهان زندگى جمعى است تا بر اثر همكارى بر دشوارى‏ها فايق آيد.
از طرف ديگر انسان، طبعا خودخواه است و «حب ذات» براى او يك امر غريزى مى‏باشد و مى‏خواهد همه چيز را در انحصار خويش درآورد و اگر هم روزى به مقررات سنگين اجتماعى تن در مى‏دهد، به خاطر ضرورت و ناچارى است و اگر اين ضرورت نبود هرگز از انحصارطلبى دست برنمى‏داشت به گواه اين‏كه هرگاه فرصتى، بدست بياورد، از تضييع حقوق ديگران خوددارى نمى‏كند.


از اين جهت همه دانشمندان بر اين مطلب، اتفاق نظر دارند كه يك طرح اساسی برای تشكيل اجتماع صحيح انسانی لازم و ضروری است تا در پرتو آن، حقوق افراد و وظايف انسان‏ها در زندگی اجتماعی روشن گردد. اين طرح همان قوانين اجتماعی است كه زيربنای يك اجتماع انسانی است.
اكنون بايد ديد كه اين طرح عالی، به وسيله چه كسی بايد ريخته شود.
به‏طور اجمال بايد گفت قانون‏گذار می‏خواهد جامعه بشری را با تنظيم برنامه‏های فردی و اجتماعی به سوی كمال رهبری كند، و در پرتو تعيين وظايف افراد، و تأمين حقوق آنان، سعادت جسمی و روانی آنها را فراهم سازد.
در اين صورت بايد قانون‏گذار، دو شرط ياد شده در زير را دارا باشد.

1. قانون‏گذار بايد انسان‏شناس كاملی باشد

اگر هدف از قانون‏گذاری، تأمين نيازمندی‏های جسمی و روانی بشر است بايد از همه رموز و اسرار جسمی و روانی به‏طور دقيق آگاه باشد، همان‏گونه كه نسخه پزشك در صورتی دقيق و كامل می‏شود كه وی از اوضاع و احوال بيمار كاملا آگاه باشد و نسخه را مطابق وضع مزاج بيمار و شرايط روحی او تنظيم كند.
به عبارت ديگر قانون‏گذار بايد انسان‏شناس و جامعه‏شناس كاملی باشد. انسان‏شناس بايد تا از غرايز و عواطف انسان آگاه باشد و بتواند احساسات و غرايز او را به ‏طور كامل شناسايی، و رهبری نمايد.
جامعه‏ شناس باشد تا از وظايف افراد و مصالح و مفاسد آنان، در زندگی اجتماعی و روابط انسان‏ها، به خوبی مطلع باشد و تأثير رفتارهايی مختلف اجتماعی را به خوبی بشناسد و بتواند مصالح و منافع جامعه های گوناگون را تشخيص دهد و حفظ نمايد.

2. از هر نوع سودجويی پيراسته باشد

برای واقع‏بينی و حفظ مصالح انسان‏ها، لازم است قانون‏گذار از هر نوع «حب ذات» و سودجويی در تدوين قانون پيراسته باشد، زيرا غريزه «خودخواهی» حجاب ضخيمی در برابر ديدگاه قانون‏گذار پديد می‏آورد، زيرا يك انسان هرچه هم عادل و دادگر و واقع‏بين و منصف باشد ناخودآگاه تحت تأثير حس «سودجويی» و «حب ذات» قرار می‏گيرد و از صراط مستقيم عدل منحرف می‏گردد.
اكنون ببينيم كه اين دو شرط در كدام قانون‏گذار به‏طور كامل جمع است.
شكی نيست كه اگر بنا است شخص قانون‏گذار انسان‏شناس كاملی باشد، انسان‏شناسی كامل‏تر از خدا وجود ندارد.
اتفاقا خود قرآن نيز به همين موضوع اشاره كرده و می‏فرمايد: «ألا يعلم من خلق و هو اللّطيف الخبير.»«1»
 «آيا آن كسی كه موجودات را آفريده از حال آنها آگاه نيست در حالی كه او از اسرار دقيق با خبر و آگاه است؟!.»
خدايی كه سازنده ذرات وجود، پديد آرنده سلول‏های بی‏شمار و تركيب‏دهنده قطعات مختلف وجود انسان است، قطعا از نيازمندی‏های نهان و آشكار و مصالح و مفاسد مصنوع خود بيش از ديگران آگاه است.
او بر اثر علم گسترده از روابط و واكنش اين پيوندها و وظايف فردی و اجتماعی هر انسانی آگاهی كامل دارد.
شرط دوم، كه پيراستگی از هر نوع سودجويی در وضع قانون باشد، جز خدا در هيچ مقامی موجود نيست زيرا تنها خدا است كه نفعی در اجتماع ما ندارد، و از هر نوع غرايز خصوصا غريزه خودخواهی پيراسته است درحالی‏كه همه افراد بشر كم و بيش از حس خودخواهی كه آفت قانون‏گذاری صحيح است برخوردارند هر چند هم سعی و كوشش كنند كه خود را از چنگال اين غريزه برهانند، باز گرفتار می‏شوند.
به قو «ژان ژاك روسو» برای كشف بهترين قوانين كه برای ملت‏ها سودمند باشد، يك عقل كل لازم است كه تمام شهوات‏ انسانی را ببيند ولی خود دارای آنها نباشد، با طبيعت رابطه‏ای نداشته باشد ولی كاملا آن را بشناسد، سعادت او مربوط به ما نباشد ولی حاضر باشد كه به سعادت ما كمك كند، بالأخره به افتخاراتی اكتفا نمايد كه به مرور زمان عملی گردد، يعنی در يك قرن خدمت كند و در قرد ديگر نتيجه بگيرد. «2»
روی اين ملاحظات است كه در آيين مقدس اسلام، قوه مقننه‏ای به صورت فردی و خودسرانه و يا به صورت دسته‏جمعی وجود ندارد. و قانون‏گذاری جز خدا و شارعی جز «اللّه» نيست، و افراد ديگر مانند فقيهان و مجتهدان، همگی قانون شناسانی هستند كه با رجوع به منابع قوانين، احكام الهی را بيان می‏كنند.
دلايلی از قرآن‏
از بررسی آيات قرآن، به روشنی ثابت می‏گردد كه تقنين و تشريع فقط از آن خدا است و در نظام توحيدی، رأی و نظر هيچ‏كس در حق كسی، حجت و نافذ نيست و كسی حق ندارد رأی و نظر خود را بر فرد و جامعه تحميل كند و مردم را بر اجرای آن به زور و قهر دعوت نمايد.
در چشم انداز «نظام توحيدی» به حكم گفتار پيامبر گرامی «3» افراد جامعه انسانی، بسان دندانه‏های شانه هستند كه هيچ‏كدام بر ديگری برتری ندارند. از اين جهت علتی ندارد، فردی و يا شورايی به سود فرد و يا گروهی و يا به ضرر فرد و گروه ديگر، قانونی بسازد و مردم را به پيروی از آن دعوت كند.
اكنون آياتی را كه به‏طور روشن گواهی می‏دهند كه حق تشريع مخصوص خدا است مورد بررسی قرار می‏دهيم.
1. إن الحكم إلّا للّه أمر أن لا تعبدوا إلّا إيّاه ذلك الدّين القيّم و لكنّ أكثر النّاس لا يعلمون. «4»
 «حكم و فرمان از آن خدا است، فرمان داده است كه جز او كسی را نپرستيم اين است دين استوار ولی بيشتر مردم نمی‏دانند.»
اين آيه هر نوع حكم و فرمان را از آن خدا می‏داند. لفظ «حكم» يك معنی وسيع دارد كه تشريع و جعل قانون را نيز دربر می‏گيرد، به گواه اين‏كه نتيجه می‏گيرد و می‏فرمايد: أمر أن لا تعبدوا إلّا إيّاه يعنی اكنون كه هر نوع امر و نهی مخصوص خدا است چنين خدايی در مورد پرستش دستور داده است كه فقط او را بپرستيم.
قرآن مجيد، آن گروه را كه اساس داوری آنها را چيزی جز احكام الهی تشكيل می‏دهد كافر، ظالم و فاسق خوانده است و در طی آياتی‏ چنين می‏فرمايد:
2. و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الكافرون. «5»
3. و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الطّالمون. «6»
4. و من لم يحكم بما أنزل اللّه فأولئك هم الفاسقون. «7»
اين آيات و مانند آنها گواهی می‏دهند كه اساس قضاوت‏ها و داوری‏ها، بايد آيين و حكم الهی باشد و هيچ‏كس حق ندارد به تنهايی يا به كمك شورا قانون را تصويب كند و روی آن داوری نمايد.
در اين مورد آيات ديگری است كه حاكی است خداوند پيامبران خود را با برنامه و نظامنامه‏ای اعزام كرده است و با بودن شريعت الهی، پيروی از شرايع غير الهی، باطل و بی‏اساس خواهد بود، چنان‏كه می‏فرمايد:
5. و لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجا. «8»
 «برای هريك از امت‏ها آيين و راهی معين كرده ‏ايم.»
آيات و احاديثی كه قانونگذاری را حق مختص خدا می‏داند بيش از آن است كه در اين صفحات منعكس گردد و همگی مطلبی را كه به‏طور تحليلی يادآور شديم تأييد و تحكيم می‏كنند.
اكنون سؤال می‏شود هرگاه قانونگذاری به نحو رايج در جهان در حكومت اسلامی وجود ندارد و در اين صورت قوه مقننه چگونه می‏تواند يكی از اركان تشكيل‏دهنده حكومت اسلامی باشد و جايگاه آن در اين حكومت چيست؟
پاسخ اين پرسش در فصل آينده خواهد آمد

 

پی نوشت ها


 (1). ملك/ 14.
 (2). قراردادهای اجتماعی، ترجمه زيرك زاده، ص 81.
 (3). الناس سواسية كأسنان المشط.
 (4). يوسف/ 40.
 (5). مانده/ 44.
 (6). مائده/ 45.
 (7). مائده/ 7.
 (8). مائدة/ 48.

 

 

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

پیام هفته

حاکمیت قانون و ضوابط
قرآن : وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ (سوره نور، آیه 2) ترجمه: اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد در [كار] دين خدا نسبت به آنها (مجرمان) دلسوزى نكنيد. حدیث: انما هم اهل الدنیا مقبلون علیها، و مهطعون الیها و قد عرفوا العدل و راوه، و سمعوه و وعده، و علموا ان الناس عندنا فی الحق فهربوا الی الاثره فبعدا لهم و سحقا. (نهج البلاغه، نامه به سهل بن حنیف استاندار مدینه) ترجمه: آنان دنیا پرستانی هستند که به آن روی آوردند و شتابان در پی آن روانند. عدالت را شناختند و دیدند و شنیدند و به خاطر سپردند و دانستند که همه مردم نزد م...

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید