فصل هفتم: وجوب اطاعت حاكم

وجوب اطاعت حاكم

فصل هفتم دربيان وجوب اطاعت حاكم- چناكه حاكم همان كسى باشد كه خداوند او را حاكم قرار داده است واوامر به معصيت نكند .اطاعت او واجب است .

آيه كريمه "اطيعو الله واطيعوا الرسول واولى الامر منكم " _107_ دليل روشن اين مطلب است .

 در اين آيه كريمه قطع نظر از اطاعت خدا باطاعت پيامبر واولی الامر هم امر شده است وهمان نحو كه قبلاً اشاره‏شد، اطاعت پيغمبر واولی الامر، غير از عمل به احكام شرعی است، مانند خواندن نماز، زيرا عمل به احكام، اطاعت‏خدا است- اطاعت پيغمبر واولی الامر عبارت است از عمل كردن به دستورات آنان دراداره امور مملكتی ونظام‏اجتماعی.

مراد از اولی الامر اگر چه ائمه طاهرين _ع_ می‏باشند، ولی معلق نمودن وجوب اطاعت را بر عنوان اولی الامر برای‏افاده اين معنی است كه اطاعت امام واجب است بواسطه آنكه صاحب اختيار و حاكم امت اسلامی است.

و نيز دليل بر آن روايات زيادی است كه از حضرات معصومين _ع_ رسيده است برای نمونه چند خبر نقل می‏شود:

- ابو امامه روايت می‏كند كه "سمعت رسول الله_ص_ يقول ايها الناس اطيعو اولاة امركم تدخلوا جنة ربكم_108_"

شنيدم پيامبر گرامی می‏فرمايد: ای مردم اطاعت كسانی كه ولی امر شما هستند بنمائيد _كسيكه پيغمبر او را ولی امربداند همان است كه خدا او را حاكم قرار داده است_ و در سايه اين اطاعت داخل بهشت می‏شويد.

صدوق از امام صادق _ع_ روايت می‏كند كه فرمود:

"المحمد يه السمحه اقام الصلاه و ايتاء الزكاه و صيام شهر رمضان و حج البيت والطاعه للامام و اداء حقوق‏المومن".

امام صادق _ع_ فرموده شريعت سهل و آسان - محمدی عبارت است از: بپاداشتن نماز، دادن زكات و روزه گرفتن‏در ماه رمضان.

ابو حمزه از امام باقر روايت می‏كند كه بعد از آنكه از آن حضرت سئوال شد حق امام و پيشوا بر مردم چيست؟فرمود: "حقه عليهم ان يسمعوا له و يطيعوا قلت فما حقهم عليه قال يقسم بينهم بالسويه و يعدل فی الرعيه_109_"

حق امام بر مردم اين است كه بحرف او گوش بدهند و فرمان بردار او باشند می‏گويد سئوال كردم حق مردم بر امام‏چيست؟ فرمود ثروتهای عمومی را حيف و ميل نكند و بهر گونه كه ميل او باشد تقسيم نكند بلكه بنحو مساوی تقسيم‏كند و نسبت بآحاد ملت با عدالت رفتار نمايد.

عبد الاعلی از امام صادق روايت می‏كند كه فرمود:

"السمع و الطاعه ابواب الخير السامع المطيع لاحجه عليه و السامع العاصی لاحجة له وامام المسلمين تمت حجة واحتجاجه يوم يلقی الله عزوجل_110_"

گوش دادن و فرمانبرداری نمودن موجب روی آوردن خيرات است و بخيرات نمی‏رسد شخص مگر با اطاعت‏شخص مطيع، حجت بر عليه او نيست غير فرمانبردار، در روز قيامت حجت ندارد بر ترك اطاعت و امام مسلمين بااصدار فرامين حجت و احتجاج با مردم در وقت ملاقات خدا تمام است_111_

حضرت امير_ع_ در خطبه چنين می‏فرمايد: "اما بعد فان الله جعلكم فی الحق سواء اسودكم و احمركم و جعلكم:من الوالی و جعل الوالی منكم بمنزله الولد من الوالد و الوالد من الولد فحقكم عليه انصافكم و التعديل بينكم و الكف‏عن فيئكم فاذا فعل ذلك و جبت عليكم طاعه فيما و افق الحق_112_"

می‏فرمايد: خدا جميع بشر را در حقوق يكسان قرار داده تا آنكه می‏فرمايد: حق شما بروالی آنست كه انصاف وبرابری بين شما معمول دارد - تا آنكه می‏فرمايد در صورتيكه چنين كرد واجب است بر شما اطاعت او در آنچه موافق‏حق است.

اساسا اگر اطاعت واجب نباشد هرج و مرج لازم می‏آيد و چنانچه حاكم بمعصيت حكم كرد، اطاعت او واجب‏نيست - زيرا قطع نظر از آنكه در روايات اطاعت مقيد شده است بحكم موافق حق - روايت متواتره از ائمه معصومين‏رسيده است كه فرموده‏اند _لاطاعه لمخلوق فی معصيه الخالق_ طاعت هيچ مخلوقی در صورتی كه امر بمعصيت خدابكند، واجب نيست.

اطاعت حاكم جور؟

اگر حاكم امت اسلامی غير از آنكسی شد كه از طرف خدا تعيين شده است، چنانكه اگر اطاعت نشود، مستلزم‏ضعف اسلام و مسلمين و از بين رفتن عظمت اسلام و خوار و ذليل شدن مسلمانان گردد البته واجب می‏شود آن‏اطاعت و اين در حكومت هائی است كه بعنوان حكومت اسلامی تشكيل شده است.

ولی اگر اين تالی فاسد لازم نيايد، چه در اين قبيل حكومتها - يا آنكه حكومت بعنوان حكومت اسلامی نباشد -اطاعت واجب نيست بلكه مراجعه بآنها هم حرام است و شاهد بر آن قطع نظر از دلالت آيات وروايات گذشته - كه‏وجوب اطاعت را مشروط نموده بود بحكم بما انزل الله واداء الامانه و مفهومش اين است كه در غير - آن صورت‏اطاعت واجب نيست - چند روايت است كه نمونه از آنها را نقل می‏كنيم:

سليم بن قيس از امام علی بن ابی طالب _ع_ روايت كرده است فرمود: "احذروا علی دينكم ثلاثه - الی ان قال ورجلا آتاه الله سلطانا فزعم ان طاعته طامته الله و معصيته معصية الله و كذب لانه لا طاعه لمخلوق فی معصيه الخالق‏لاينبغی ان يكون المخلوق حبه لمعصيه الله فلا طاعه فی معصيته و لاطاعه لمن عصی الله انما الطاعه لله و لرسوله و لولاة الامر_113_"

بپرهيزيد از سه دسته بر دينتان دسته سوم كسی است كه حكومت يافته و خيال می‏كند كه اطاعت او اطاعت خدااست و معصيت او معصيت پروردگار است در حاليكه اطاعت در چيزيكه معصيت خدا باشد واجب نيست و اطاعت‏كسيكه معصيت خدا كرده است _بدون حق غصب حكومت نموده_ واجب نيست فقط اطاعت خدا و پيغمبر واطاعت ولات امر واجب است.

در خبر ابن حنظله - كه در اصول كافی ج 1 ص 67 ح 1 و تهذيب جلد 6 ص 301 ح 52 و فقيه ج 3 ص 5

و در فروع كافی ج 7 ص 412 - و احتجاج طبرسی ص 194 - مروی است _ونزد علماء روايت در نهايت درجه‏اعتبار است_ از امام صادق _ع_ چنين روايت می‏نمايد می‏گويد:

سالته عن رجلين من اصحابنا بينهما منازعه فی دين او ميراث فتحاكما الی السلطان والی القضاه ايحل ذلك قال _ع_من تحاكم اليهم فی حق او باطل فانما تحاكم الی الطاغوت و مايحكم له فانما ياخذ سحتا و ان كان حقا ثابتا له لانه اخذه‏بحكم الطاغوت و قد امرواان يكفروابه -

در جواب سئوال اينكه اگر اختلافی در دين ياميراث بين دو نفر شيعه پيدا شد آيا بقاضی عامه و يا بسلطان جورمی‏توانند رجوع كنند؟ - كسی كه برای حكومت نزد آنان برود وبحرف آنها گوش بدهد و لو آنكه حرفشان حق باشد وبرطبق واقع حكم كنند خلاف شرع نموده و آن ماليكه بحكم آنان بگيرد و لو مال خودش باشد حرام است تصرف درآن زيرا بحكم طاغوت گرفته و خدا در قرآن فرموده كه امر كرده‏ايم بكفر طاغوت _بنابراين اين آيه كريمه هم دلالت براين مطلب می‏كند_

ملاحظه می‏فرمائيد كه امام می‏فرمايد بحرف آنان گوش دادن جرم است و لو موافق حق باشد. در خطبه حضرت‏سيده الشهداء در روز عاشورا امام صريحا می‏فرمايد خداوند كشته شدن رابر طاعت لئام مقدم داشته

....در مقابل اين روايات - برواياتی استدلال شده است بروجوب طاعه سلطان بطور مطلق و آن روايات دو دسته‏است - يك دسته رواياتی است كه از طريق عامه رسيده است آنها در زمان بنی اميه و بنی عباس، توسط گروهی‏روحانی نمای قلابی برای تحكيم پايه‏های قدرت آنها جعل شده است و هرگز مورد اعتماد و استناد نمی‏تواند قراربگيرد.

دسته دوم رواياتی است كه از طريق شيعه رسيده است و آنها سه چهار روايت بيش نيست و همه‏اش از لحاظ سندضعيف است، يعنی روات آن خبرهامردمی بودند كه در كتب رجال آنها را ضعيف يا مجهول معرفی كرده‏اند.

بعلاوه آن رواياتيكه مطلق است يعنی فقط نقل شده است كه امام فرموده طاعت حاكم واجب است باين روايات كه‏نقل شد "مقيد" می‏شود بسلطان عادل و سلطان جائر را شامل نمی‏شود.

و روايتی كه تصريح شده است بغير عادل يك روايت بيش نيست آن هم علاوه بر ضعف سند در مقابل روايات زيادو آيه قرآن بايد مردود بشمار آيد.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید