حفظ كرامت انسانى

حفظ كرامت انسانی

انسانها بالاتر از حق حيات، دارای حق كرامتند. اين حق امری قابل زوال نيست و مشروط به برخورداری صحيح از همه نيروها و استعدادها و ابعاد مثبت است كه در انسان وجود دارد، حتی اگر كسی نتواند از آنها به طور صحيح بهره برداری نمايد، و اگر از آنها به ضرر خود و ديگران سوء استفاده نكند، باز از حق كرامت برخوردار است.

كرامت يعنی اينكه انسان دارای شرف و عزت و حيثيت ارزشی است. با توجه به اين كه عقل و آيات، امتيازات عالی مانند انديشه و استعداد كمال يابی و وجدان و حس گذشت از لذائذ و فداكاری در راه ارزشهای عالی انسانی را برای بشر اثبات نموده، لذا كرامت و ارزش انسانی برای آدمی ثابت شده و موجب بروز حق و تكليف است.

از ديد امام، حق حيات و كرامت انسانها می بايست نزد حكومتها و توسط آنها محفوظ بماند و اين يكی از آرمانهای اساسی دولت اسلامی است.

«محمد بن جعفر العقبی» نقل می كند كه اميرالمؤمنين(ع) در خطبه ای فرمود: «يا ايها الناس! اِنّ آدم لم يلد عبداً و لا امةً و ان الناس كُلّهم اَحرار و لكن الله خول بعضكم بعضاً؛ (1) ای مردم! حضرت آدم نه مولود بنده ای داشت و نه كنيزی و همه مردم آزادند، ليكن خداوند تدبير و اداره بعضی از شما را به بعضی ديگر سپرده است».

علامه جعفری در شرح اين جمله می نويسد: «در اين روايت به اضافه اينكه عدم اصالت بردگی در اسلام ثابت شده است، كرامت عمومی انسانها با استناد به حريت و آزادی و آزادگی آنها ثابت گشته است (2)».

(1). ملامحسن فيض، الوافی، ج14، ص20.
(2). اطلاعات، 29/ 3/ 79، ش21936.

وصول به تعامل صحيح بين حكومت و مردم و كسب رضايت عامه

امام علی(ع) رابطه مردم با حكومت را رابطه پدر و فرزندی می داند و در فرمان مالك اشتر اين نوع رابطه آرمانی مبتنی بر لطف و محبت را توصيه می فرمايد: «ثم تفقَّدْ مِن اُمورهم ما تتفقَّدُ الوالدان من ولدهما (1)؛ از آنان آن گونه تفقد كن كه پدر و مادر از فرزندشان تفقد و دلجويی می كنند».

به اعتقاد امام، بين مردم، خداوند متعال حقوقی معين كرد، كه بزرگترين آن، حقوق بين والی و رعيت است. اين حقوق بايد رعايت بشود تا رشته الفت آنها و عزت دينی شان باقی بماند. (2)

امام(ع) در عهدنامه مالك اذعان می دارد: «محبوبترين امور در نزد زمامدار اسلامی، بايد مؤثرترين آنها در حق و فراگيرترين آنها در عدل و جامع ترين آنها برای رضايت عامه جامعه باشد (3)».

بدين ترتيب امام(ع) بر رضايت توده و اكثر ملت تأكيد زيادی دارد و جلب رضايت و اعتماد آنان را ضروری و مفيد و مشكل گشا و مقتضای حق می داند. او از والی می خواهد راه موفقيت و خدمت را از طريق توده و اكثر بجويد، زيرا «بی شك فقط توده های ستون فقرات جامعه دينی تكيه گاه مكتب و وسيله شكست دشمنان می باشند.

پس بايد با آنها بود و بر آنها تكيه زد و به خواست و نياز آنان توجه كرد(4)». عامه مردم، اكثريت جامعه هستند كه از امكانات عادی و معمولی برخوردارند و گاه در محدوديت به سر می برند، ولی افراد پرتوقع و خودخواهی نيستند و به كم قانع و به حق راضی اند.

حكومت بايد در پی تأمين رضايت اين گروه باشد، نه گروه خاصی كه از امكانات فراوان بهره مندند و انتظار و توقعشان بسيار است و خودخواه و خودبين هستند. با همين حكمت و فلسفه، امام(ع) از مالك می خواهد با مردم رابطه برقرار كند و از آنها فاصله نگيرد.

امام(ع)، احتجاب حاكم از مردم را باعث گمراهی و بی اطلاعی از حقايق جامعه و ايجاد شك و ترديد و بی اعتمادی مردم می داند. امام(ع) بر صحت وجدان جمعی و قضاوت افكار عمومی پافشاری نموده و ملاحظه آن را توسط زمامداران توصيه و به مالك اظهار می كند: «... و أَنَّ الناس ينظرون من امورك في مثل ما كُنتَ تنظُرُ فيه مِن امور الوُلاة قبلَك و يقولون فيك ما كنت تقول فيهم و اِنّما يُستدلّ علی الصالحين بما يجری الله لهم علی اَلْسُن عباده (5)؛

همان گونه كه تو ناظر حكام قبل از خود بودی، مردم بر كار تو نظارت دارند و آنچه در باره آنها بگويی، در باره كارهايت قضاوت می نمايند. سند صلاح و خلوص حكام صالح، نظر و قضاوتی است كه خدا بر زبان مردم صالح جاری می كند». امام(ع)، جماعت را رحمت می داند و دست خدا را با جماعت می بيند (يد الله مع الجماعة )6().

اين دو روايت می تواند تأكيدی بر ضرورت استفاده حكومت و زمامداران از «عقل جمعی» باشد. عبارات فوق واقعيتی عينی را مطرح می كند كه مردم در حال تشكل جمعی برای به دست آوردن يك هدف معقول می توانند از فهم و عقل و وجدان يكديگر بهره برداری كنند و هر يك از آنها ميزان سنجش و كتابی گشوده، در مقابل ديدگان ديگری و زمامداران باشند.

(1). نهج البلاغه، نامه 53، بند 33، ص1005.
(2). همان، خ207، بند 6، ص683.
(3). همان، نامه 53، بند 11، ص996.
(4). همان، بند 13، ص996.
(5). همان، بند 5، ص992.
(6). همان، خ127.

شايسته سالاری

برای دستيابی به آنچه كه به عنوان اهداف حكومت اسلامی و علوی برشمرديم، لازم است مناصب بر اساس لياقت و شايستگی تقسيم شود و مسؤولان و كارگزاران حكومت، با كفايت ترين و خدمتگزارترين افراد باشند.

چنين حكومتی، به آرمانهای خود سريعتر دست می يابد. امام علی(ع) می فرمايد: «و لا تقبلنّ في استعمال عُمّالك و اُمرائك شفاعة اِلّا شفاعَة الكفاية و الاَمانة (1)؛ در گزينش كاركنان و فرمانروايانت، شفاعت و وساطت كسی را مپذير، مگر شفاعت شايستگی و امانتداری آنها».

امام(ع) در عهدنامه مالك، توصيه می نمايد كارمندان، پس از آزمايش و امتحان و نه ميل و استبداد، به كار گمارده شوند و از ميان آنها افرادی كه با تجربه تر و پاكتر و پيشگامتر در اسلامند، گزينش گردند. (2) از نظر امام(ع) سزاوارترين كس به خلافت، تواناترين و داناترين آنها به فرمان خدا است (3).

و افراد، در صورتی كه شايسته تر از آنها وجود داشته باشد، حق ندارند خود را مقدم كنند، همچنان كه پيامبر(ص) می فرمايد: «من تقدم علی قوم من المسلمين و هو يَری اَنَّ فيهم مَن هو اَفضل منه فقد خان الله و رسوله و المسلمين (4)؛ هر كس خود را بر ديگر مسلمانان مقدم كند در حالی كه در ميان آنها افراد شايسته تری وجود دارد، به خدا و پيامبر و مسلمانان خيانت كرده است».

بديهی است كفايت و شايستگی كارگزاران حكومت باعث جلب اعتماد و همكاری صميمانه مردم با حكومت خواهد گرديد و بدين ترتيب تعامل مستحكم و مترقی حكومت و مردم، زمينه بالندگی و رشد اجتماع و ثبات بيشتر حكومت را سبب خواهد شد و مردم را به سوی آرمانهای متعالی رهنمون خواهد ساخت

(1). محمدمهدی شمس الدين، نظام الحكم و الادارة فی الاسلام، ص301، بيروت، چ سوم، 1374ق، قم، 1411ق.
(2). نهج البلاغه، نامه 53، بند 43، ص1011.
(3). همان، خ173، بند 2، ص558.
(4). زين العابدين قربانی، يادنامه دومين كنگره هزاره نهج البلاغه، ص93، تهران، بنياد نهج البلاغه، 1363.

فرجام سخن

در اين نوشتار آرمانهای حكومت از منظر امام علی(ع) بررسی گرديد. دستاورد اين پژوهش آن است كه از ديد امام(ع) دولت و حكومت و اِعمال قدرت فائقه در پرتو حكمرانی، هدف نيستند، بلكه ابزاری برای نيل افراد جامعه به اهداف متعالی مادی و معنوی می باشند.

بدون مبالغه، ديدگاههای والا و جامع امام(ع) فراتر از مرزهای زمانی و مكان و جهان شمول بوده و ترسيم كننده الگويی عالمگير برای حكومت است و می توان آن را ارزشمندترين ميراث فكری بشر در اين باب به حساب آورد.

مهمترين نظريه پردازيها در باب آرمانهای حكومت، در آرای حضرت به چشم می خورد، ضمن آنكه سمت و سوی معنوی اين آرمانها، وجه برتری آن نسبت به ساير آرا و آرمانهای مشابه است. اميد است با توضيح و تبيين بيشتر اين مقاصد، شاهد تحقق آنها در عرصه داخلی و ساير نظامهای سياسی باشيم.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

پیام هفته

تحمیل نظر خویش بر آگاهان
قرآن : ... ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِباداً لي‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ ... (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: هیچ کس (حتی پیامبر) حق ندارد به مردم بگوید به جای خدا مرا عبادت کنید.حدیث: روی الحلبی قلتُ لاَبی عبدالله علیه السلام ما أدنى ما یکون به العبد کافراً ؟ قال: « أن یبتدع به شیئاً فیتولى علیه ویتبرأ ممّن خالفه (معانی الاخبار ، ص 393)ترجمه: ... حلبی روایت می کند که از امام صادق (ع) پرسیدم : کمترین سبب کافر شدن انسان چیست؟ فرمودند : این‌که بدعتی بگذارد و از آن بدعت جانبداری کند و از هر کس با او مخالفت کند روی برگرداند و آنان را متهم و منزوی سازد.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید