حجت الاسلام صابریان: ضرورت تقویت مراکز تخصصی تبلیغ حوزه علمیه توسط مسئولان

  • دوشنبه, 24 تیر 1398 07:30
  • بازدید 2124 بار

سلسله گفتگوهای کارشناسی با موضوع تبلیغ دینی 

گسترش معارف والای انسانی از مهم‌ترین اهداف دین مبین اسلام است و در طول تاریخ علما و دانشمندان اسلامی به شیوه‌های مختلف به ترویج و تعلیم مردم مسلمان براساس اصول تبلیغ دینی می‌پرداختند. با شکل‌گیری حکومت‌های اسلامی، نهادهای دولتی نیز با ارائه سیاست‌ها و برنامه‌های مختلف در راستای گسترش معارف دینی با بهره‌گیری از سیستم‌های تبلیغی، به صورت سازمان‌یافته در این عرصه نقش‌آفرینی نموده و در ایجاد و توسعه قابلیت‌های تبلیغی در تحقق خواسته‌های مردم و ارتقای جایگاه و بهم‌پیوستگی ارکان تبلیغ تلاش می‌کند. با توجه به مفهومی که تبلیغ در فرهنگ اسلام دارد و نیز رسالت جهانی اسلام و نقشی که تبلیغ در جهت ایفای این رسالت دارد، اسلام به امر تبلیغ بسیار توجه نموده است. این مطلب ازاین‌رو اهمیت پیدا می‌کند که دنیای امروز دنیایی است که با انواع و اقسام روش‌های تبلیغی کالاها، فرهنگ و اعتقادات خود را به خورد عامه مردم می‌دهند لذا شایسته است که مسئله تبلیغ دینی در کشور ضرورتی اجتناب‌ناپذیر دیده شود و مسئولان تلاش دوچندانی برای بهبود کیفیت و ارتقاء تبلیغ دینی در سطح کشور همسو با نیاز جامعه و متناسب با سطح تهدیدات و هجمه‌های دشمنان اسلام انجام دهند.
از این رو پس از پژوهش‌ها و نظرسنجی‌های نخبگانی «ضعف نیروی انسانی حرفه‌ای و متخصص در نهادهای تبلیغ دین» را به عنوان گره اصلی در این عرصه یافتیم و برای پاسخ به این سؤال که «چگونه می‌توان ضعف مدیران و کارشناسان نهادهای تبلیغ دین را در عرصه‌های سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و اجرا برطرف کرد؟» به مصاحبت با حجت الاسلام محمدجواد صابریان مبلغ و پژوهشگر حوزه دین نشستیم که مشروح آن در ادامه می‌خوانید.

تعریف شما از تبلیغ دینی و نظام تبلیغی چیست و چه شاخص‌ها و معیارهایی را برای آن مدنظر دارید؟
یکی از مهم‌ترین آیات قرآن در باب تبلیغ دین می‌فرماید « الَّذِينَ يبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيخْشَوْنَهُ وَلَا يخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا» در این آیه خداوند بحث تبلیغ دینی انبیاء را برای پیامبر اکرم(ص) تبیین می‌کند که انبیاء الهی مبلغ رسالات الله بودند که رسالت‌های الهی و آنچه را که خدا بر عهده آن‌ها قرار داده بود را تبلیغ می‌کردند. تبلیغ رسالت‌های الهی یک نقطه گمشده در برخی از فضاهای تبلیغی است که افراد به‌جای تبلیغ رسالت‌های الهی، روی مطالبی خارج از این فضا مانور می‌دهند که خودش باعث پس‌زدگی و عقب‌گرد در بحث تبلیغ دینی است. شرط مهم برای مبلغ این است که قرآن می‌فرماید «وَيخْشَوْنَهُ وَلَا يخْشَوْنَ أَحَدًا» یعنی مبلغ فقط از یک نفر باید ترس داشته باشد که آن‌هم وجود مقدس رب‌العالمین است. مبلغ باید کارش را طوری انجام دهد که مورد رضایت خداوند قرار گیرد و هیچ‌کس را غیر از خداوند در کارش در نظر نگیرد و بعد هم برای تأکید بر مطلب می‌فرماید: «وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا» که به این معناست که خدا برای مبلغ دین کافی است.
نهادهای تبلیغی چه آسیب‌ها و مشکلاتی دارند؟
یکی از مهم‌ترین آسیب‌ها نبود همین شروطی است که در پاسخ قبلی بیان شد. نکته دیگر اینکه در مباحث اعتقادی و نسبت به حقانیت دینی، کار خوبی انجام‌نشده است. متأسفانه در حوزه‌های علمیه به زیروزبر فقه و اصول رسیده‌اند اما نسبت به مباحث اعتقادی توجه لازم نشده است. همچنین در نظام تبلیغی کشور هدف‌شناسی نشده و معلوم نشده است که افرادی که تبلیغ می‌کنند، جایگاهشان چیست و گزینه‌هایی جلوی پای آن‌ها گذاشته‌اند که باعث شده که یک مقدار رنگ و بوی الهی مبلّغ کم شود. گاهی اوقات و حتی شاید کمی بیشتر از گاهی اوقات، افرادی که این پیش‌شرط‌ها را ندارند، در نظام تبلیغ به کار گرفته می‌شوند. اینکه فردی را که هنوز از هویت دینی چیزی نمی‌داند و ساختار او بسته نشده و فکرش محکم نشده و ازلحاظ علمی تخصص پیدا نکرده، به‌عنوان یک مبلغ دینی اعزام کنند و فکر یک جامعه را در دست او دهند، کار خطرناکی است. مبلغ دینی یا باید پزشک عمومی باشد و یا پزشک متخصص، یعنی به مرحله پزشکی رسیده باشد. همان‌طور که در بحث پزشکی، هم پزشک عمومی و هم پزشک متخصص وجود دارد؛ پزشک عمومی روحی هم نیاز است مثل خیلی از مبلغینی که شاید تخصص نسبت به موضوعی نداشته باشند. البته باید جایی برای پزشک متخصص در امر مسائل اعتقادی و اخلاقی هم ایجاد کرد.
آسیب دوم هم نبود تبلیغ تخصصی در حوزه‌های مختلف است. مخاطب‌شناسی یکی از مهم‌ترین پیش‌فرض‌های تبلیغ است. در یک روستا و یا شهر کوچک که شما با قشر متخصص برخورد نمی‌کنید، نیاز به علم عمومی دارید، اما یک مبلغ عمومی، در دانشگاه یا در مجامع علم محور نمی‌تواند موفق باشد. به‌صرف اینکه افراد چند معیار ذهنی را داشته باشند و یک تأییدیه و نمره گرفته باشند، نمی‌توان آن‌ها را به هر مکانی برای تبلیغ فرستاد. این‌ها باید از جهت فکری، اعتقادی و اخلاقی کاملاً بررسی شوند و آسیب‌های آن‌ها مشخص شود. فردی که اعزام می‌شود نماینده دین است و اگر شرایط لازم را نداشته باشد، بهتر است که تبلیغی انجام ندهد. اینکه فرد غیرمتخصص اعزام شود و به نمایندگی از دین از پاسخ به سؤالات ناتوان باشد، آسیبش بسیار بیشتر از عدم اعزام به تبلیغ خواهد بود.
سومین مورد از این آسیب‌ها، برخی گرایشات شخصیتی، سیاسی و حزبی است که اصلاً جنبه دینی ندارد. مثلاً گرایش مبلغی به یک شخص بزرگواری است و تمام فکر او این است که به هرجایی که می‌رود به‌جای اینکه دین را تبلیغ کند، به نحوی زلف بحث را به او گره زند. نفس این کار غلط است چون او مبلغ دین است و باید زلف همه را به وجود مقدس حضرت حق گره زند. وقتی کلام مبلغ بوی شخص، شخصیت و حزب و گروه می‌دهد، یک بدنه از افرادی که با آن شخص یا گروه ارتباط حسی و فکری ندارند و سلیقه‌شان باسلیقه او یکی نیست، از این فضا زده می‌شوند و دیگر با او ارتباط پیدا نمی‌کنند. مبلغ دینی باید آن‌قدر انعطاف داشته باشد که همه گرایشات را به سمت خود جذب کند. مبلغ دینی اگر قدرت جذب مخاطب را نداشته باشد، هیچ‌گاه موفق نمی‌شود. پیامبر(ص) مهم‌ترین مبلغ دینی است و خداوند فرمودند «وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»، یعنی اگر فرد خشک، زمخت و بداخلاق و تندی بودی، همه از دور تو می‌رفتند.
بخشی از آسیب‌های دیگر که ممکن است برای افرادی اتفاق بیفتد این است که وقتی چند نفر دور فردی را می‌گیرند و حس ارادت به او پیدا می‌کنند، او فراموش می‌کند که چه می‌کند و به دنبال مرید و مرید بازی می‌رود! اینکه برای مبلغ خیلی مهم باشد که کجا و با چه هیبتی به مراسمات رفته و چه افرادی باید در اطراف او باشند، این‌ها نوعی شکر است. امیرالمؤمنین(ع) حرکت می‌کردند و چند نفر هم دنبالشان بودند، ایشان گفتند کجا؟ آن‌ها گفتند: پشت سر شما می‌آییم. ایشان می‌فرمودند شما راه خودتان را بروید و من هم راه خود را می‌روم. البته اینکه مردم به خاطر محبت به یک مبلغ، اطراف او را گرفته و همراه او باشند، یک مطلب دیگر است ولی اینکه یک شخص، برنامه داشته باشد که این‌ها را چینش کند، آفت بسیار سنگینی است.
یکی از آفت‌های دیگر که متأسفانه نظام تبلیغ را دچار آسیب کرده است، نگاه مادی به این موضوع است. شخصی که در کار تبلیغ دینی ورود می‌کند، اگر نگاه مادی داشته باشد، بلاشک از نظام اصیل تبلیغی خارج‌شده و رسالات الله را فراموش کرده است. وقتی مبلغ وکیل ارسال پیام الهی شد، فقط خود خداوند است که مزد او را می‌دهد. «وَمَنْ يتَّقِ اللَّهَ يجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا. وَيرْزُقْهُ مِنْ حَيثُ لَا يحْتَسِبُ»، این نظامی بوده است که از روز اول در ذهن عالمان ربانی و مراجع بزرگ تبلیغ بوده و خداوند هم به احسن وجه، همه آن‌ها را تأمین کرده است. اینکه مبلغ نظام فکری‌ خود را طبق مادیات قرار دهد، آفت سنگینی است که نعوذ بالله اگر کسی در این فضا قرار گیرد، به تعبیری در سراشیبی سقوط واردشده و از بین می‌رود.
در مورد آسیب‌های نهادهای تبلیغی باید گفت که نباید نهادهای تبلیغی منتظر باشند که چه کسی به آن مراجعه می‌کند؟ مشخص است که جامعه نخبگانی تبلیغ به نهادهای تبلیغی مراجعه نمی‌کنند و در ذهن افراد این‌طور جاافتاده است که کسی که جایی ندارد، به آنجا مراجعه کند. البته برخی نهادهای تبلیغی می‌گویند یک پرونده تشکیل می‌دهد و به موضوع نظارت می‌کند، ولی این رویه درست نیست. نهادی که متولی امر تبلیغ است، باید به دنبال این باشد که افراد را پیدا کند و خودش نخبه‌ها را جذب و استعدادها را کشف کند نه اینکه منتظر باشد که چه کسی به آن‌ها مراجعه می‌کند. بدنه زیادی از دوستانی که مبلغین بسیار خوبی هستند، ارتباطی با نهادهای تبلیغی ندارند و علاقه‌ای هم به این کار ندارند، چون حس می‌کنند که اگر از این نهادها فرستاده شوند، برای آن‌ها ضعف است. از طرف دیگر هم ممکن است یکسری از NGOها و انجمن‌ها در این حوزه وارد شوند که اصلاً نظام‌مند نیستند و خود این‌ها هم آسیب می‌رساند. اگر یک‌نهاد قوی تبلیغی خوش‌سلیقه، هنرمند و سیاست نزده وجود داشته باشد و خوراک تبلیغی مناسب دهد، بسیار بهتر است. البته این‌گونه نباشد که این نهادها فقط کتاب چاپ کنند و در اختیار مبلغ قرار دهند. خود مبلغ باید هنرمند باشد و مطالب لازم را استخراج کند. این نهادها فقط باید کد دهند و اطلاعاتی که به گوش مبلغ نمی‌رسد را به‌عنوان اطلاعات روز در اختیار آن‌ها قرار دهند. اینکه مطالب منبر را آماده کنید و به دست طلبه دهید، فایده ندارد. تا زمانی که این مطالب دغدغه افراد نباشد و از دل او خارج ‌نشود، تأثیر نخواهد داشت. بنابراین اگر یک‌نهاد دقیقِ سخت، محکم، هنرمند، سیاست نزده، خوش‌سلیقه‌ و بامحبت در این فضا وجود داشته باشد، باعث می‌شود که انسان جذب شود و نظام تبلیغی شکل یابد.
این چندگانه بودن نهاد‌های تبلیغی یک آسیب است چون هرکدام یک سیاست متفاوت را پیش می‌برد.
راهکار شما برای رفع ضعف مدیریتی و نبود نیروی انسانی متخصص چیست؟
 یکسری راهکارها فردی است و یک سری هم حاکمیتی. اول اینکه مبلغ باید در مباحث عقایدی بسیار کار کند. یکی از نقص‌هایی که برخی مبلغین دارند این است که اصلاً در مباحث عقایدی کار نمی‌کنند و حال اینکه اصل و اصول دین، عقاید است و فروع دین، احکام است. متأسفانه برخی فروع دین را اصل گذاشته و اصول دین را فرع قرار داده‌اند. خود این مسئله یک مصیبت سنگینی است که از عدم اهمیت گاهی به مباحث اعتقادی در حوزه سرچشمه می‌گیرد. مبلغ دین باید آگاه باشد که مخاطب او اگر از جهت اعتقادی و اخلاقی تربیت شد، خودبه‌خود به دنبال احکام می‌رود و اصلاً نمی‌تواند نرود! اینکه فقط راجع به احکام با او صحبت کنید ولی مبنای فکری او هنوز نه از جهت قرآنی، نه خدایی، نه پیامبری و نه اهل‌بیتی، بسته نشده باشد، فایده‌ای ندارد. هزار بار هم گفته شود که حجاب واجب است، ربا حرام است و رشوه نباید گرفت، تأثیر نخواهد داشت.
دوم اینکه باید در مباحث تربیتی و اخلاقی سرمایه‌گذاری کرد و این تربیت اخلاقی، هم عملی و هم‌نظری باشد یعنی باید هم رفتار مبلغ تربیت محور و اخلاق محور باشد و هم آن چیزی که در جامعه تزریق می‌کند، تربیت اخلاقی با زبان محبت باشد چون زبان تند در هیچ جایی پاسخگو نیست. اوج بی‌هنری است که یک نفر در جامعه تبلیغی با دادوبیداد و فحش و ناسزا، دین را تبلیغ کند. آن‌هم دینی که سراسر محبت است و فرموده اند «هل الدین الا الحب» یعنی آیا دین چیزی غیر از محبت است؟
سوم اینکه کسی که می‌خواهد در مباحث دینی و تبلیغ دینی موفق باشد، باید به‌روز باشد یعنی هم اطلاعات خودش به‌روز باشد و هم از جامعه خود شناخت به روز داشته باشد. او باید آفت‌ها را شناخته و متخصص شود و راهکارهای درمانگرانه داشته باشد نه‌فقط اعتراضی. یکی از مصیبت‌ها این است که بعضی از مبلغین فقط اعتراض می‌کنند و می‌گویند این چه وضعی است؟ و راهکاری برای حل مشکلات ندارند.
چهارم اینکه وقتی انسان در این مسیر حرکت می‌کند، باید آگاه باشد که به دنبال رسالت الهی است و باید از کسی غیر از خدا و اهل‌بیت(ع) نترسد و حریم خدا و اهل‌بیت(ع) را حفظ کند.
پنجم اینکه روحانی باید در لباس عالم ربانی باشد. همچنین نظام تبلیغی باید به روحانیت در نظام روحانی عالمِ ربانی بازگشت کند و نظام روحانی دولتی کنار گذاشته شود. مردم به عالم ربانی با تمام وجود اعتقاددارند اما روحانی که مروج یک فکر خاص در جامعه شد، موردپسند آن‌ها نمی‌افتد.
مورد بعدی تقدم عمل بر قول است که در روایات بر این تأکید شده است که با عمل خود دین را تبلیغ کنید، نمی‌شود عمل مبلغ دینی چیزی باشد و حرف او چیز دیگری باشد.
همدرد بودن با مردم هم از موارد دیگر است. مبلغ باید با مردم در سبک زندگی همرنگ باشد نه به‌گونه‌ای باشد که آن‌قدر بالا باشد که نتواند زیردست خود را درک کند و نه در فقر مطلق باشد که نتواند باکسانی که یک مقدار سطح زندگی‌ مرفهی دارند، ارتباط روحی پیدا کنید. باید با متوسط جامعه همرنگ بود و حرکت کرد. در اینجاست که همدردی پیش می‌آید. هم فرد مرفه و هم فرد فقیر دردهای خود رادارند و عالم ربانی و مبلغ دینی باید توان درک هر دو را داشته باشد.
یکی دیگر از مهم‌ترین راهکارها شناخت ترفند دشمن است. مَثل معروفی است که اسلام از همان طریقی رشد می‌کند که دشمن از آن به اسلام ضربه می‌زند. ترفندها را باید شناخت و در مقابل آن‌ها راهکار داشت.
یکی از مهم‌ترین مسائلی که برای مبلغ دینی هست این است که فقط به‌حسب ظاهر به اهل‌بیت(ع) ارادت نداشته باشد و اشک و توسل زیبای خودش را در خلوت داشته باشد و خلوت و جلوت او یکسان باشد.
یکی از آفت‌های بسیار سنگین برای مبلغ دینی این است که مراقب ارتباطاتش نباشد. گاهی ارتباط با افراد متمول یا افرادی که ازلحاظ سیاسی مشکل‌دارند، مبلغ را دچار مشکل می‌کند. در مورد ارتباط با نامحرم هم مبلغ باید خیلی مراقب باشد که گاهی ندانسته، چنان زمین می‌خورد که دیگر نمی‌تواند بلند شود. گاهی اوقات برخی می‌خواهند آسیب‌هایی را به انسان وارد کنند و از این کانال ورود می‌کنند و متأسفانه برخی از افراد در این فضا لطمه دیده‌اند.
مطلب آخر هم اینکه باید با مردم زندگی کرد و مانعی بین خود و مردم ایجاد نکرد. یعنی مردم باید مبلغ را دیده وزندگی با او را به‌عنوان مبلغ دینی و عالم ربانی لمس کنند. البته احتیاطات امنیتی هم در جای خود محفوظ است ولی درجاهایی آن‌قدر شور می‌شود که هر کس می‌بیند، حالش بد می‌شود. وقتی یک عالم در دل مردم می‌آید و مردم با دیدن او و ارتباط با او عقده‌گشایی می‌کنند، مسائلشان حل می‌شود.
 راهکارهای حاکمیتی را هم بفرمایید؟
 اولین مورد ایجاد نظام واحد نظارت بر تبلیغ است تا نظام تبلیغ از این تشتت درآید. البته مشروط بر اینکه آن سازمان و نهاد، صفاتی که عرض شد، داشته باشد.
دوم اینکه که از موضوع انفال، غفلت شده است. انفال یک منبع بسیار مهم مالی در بحث تبلیغ دین است و در حال صرف درجاهای دیگر است. انفال اگر به جامعه دینی و حوزه تبلیغ دینی برگردد، قسمت مهمی از مشکلات حل می‌شود. نباید این‌گونه باشد که وقتی مبلغ به تبلیغ و سخنرانی می‌رود، چشمش به این باشد که در انتهای کار چقدر به او پول می‌دهند؟ این خیلی مصیبت است. در دین اسلام، هم در حوزه خمس و هم در بحث انفال، جایی برای این موضوع تعریف‌شده است. حاکمیت می‌تواند این کار را کند و تا این کار را هم نکند، نظام تبلیغ به همین مصیبت‌ها گرفتار خواهد بود.
راهکار سوم تقویت مراکز تخصصی است. ضمن اینکه مبلغ عمومی باید تربیت شود، هر مبلغی حتماً باید در یک حوزه مثل امامت، تفسیر، تاریخ و ... متخصص باشد و اگر متخصص نباشد از جامعه عقب می‌ماند.
چهارم اینکه مبلغی که وابسته به حاکمیت باشد اثرگذاری چندانی نخواهد داشت. معتقد بودن با وابسته بودن متفاوت است. اعتقاد به آنچه در نظام اسلامی وظیفه دینی یک مبلغ است، یک امر مسلم است اما وابسته بودن چیز دیگری است. اگر مبلغ نان‌خور دولت شد، آسیب می‌بیند.
متأسفانه گاهی اوقات حاکمیت افرادی را تولید می‌کند که برایش تبلیغ کنند. حاکمیت باید متوجه باشد که اگر حقیقت الله در جامعه حاکم شد، همه به دنبال حق و حقیقت می‌روند و اگر آن‌ها به دنبال حق و حقیقت بودند، خداوند از آن‌ها حمایت خواهد کرد.
پنجم اینکه باید در وجود مبلغین روحیه نقادی ایجاد شود و حاکمیت هم نقدپذیر باشد. اگر مبلغ دینی را یک فرد خنثی قراردادید که حرف دل مردم را نزند، مردم به او اعتماد نمی‌کنند. حاکمیت باید نقدپذیر باشد تا اگر کسی به‌عنوان مبلغ دینی او را نقد می‌کند، خیالش راحت باشد.
تقویت بعد تبلیغی مراکز آموزشی و رسوخ در دل جوانان از دیگر راهکارهاست. نظام تربیتی و آموزشی کشور باید با مبلغینِ نخبه‌ باهنر و باسلیقه‌ و سیاست نزده ارتباط داشته باشند که این‌ها با ارتباطات خود، جوانان و دانش‌آموزان را از ابتدا با حقایق دینی آشنا کنند. متأسفانه در نظام آموزشی حاضر، رنگ و بوی دینی در اولویت‌های آخر قرار دارد.
یکی از راهکارهای حاکمیتی تقویت بُعد حضور روحانیت در عرصه محراب و منبر است. متأسفانه یک بدنه از مبلغین را به بدنه دولت کشانده‌اند که کارهای دیگر انجام می‌دهند و محراب و منبر در حال تضعیف است. حاکمیت باید مردم را به سمت مسجد و منبر برده و در جهت تبلیغ رودررو و ارتباط آن‌ها با عالم ربانی حرکت کند. همچنین سازمان‌ها، ارگان‌ها و نهادها و مراکز تبلیغی و حوزوی که کار تبلیغی انجام می‌دهند، باید از بازی‌های حزبی، گروهی و سیاسی مبرا باشند. هر نهاد تبلیغی که وارد بحث حزبی، گروهی و سیاسی شد، غیر از لطمه چیز دیگری ندیده است و بدون اثرگذاری، یک بدنه را از خود رانده‌ است.
مورد بعدی تقویت بُعد عقاید و اخلاق در حوزه‌های علمیه است به‌گونه‌ای که دروس جنبی تبدیل به اصلی شود. حوزه باید کاری انجام دهد که مباحث اخلاقی و اعتقادی در رده‌بالا قرار گیرد. این‌طور نباشد که کسی که فقط فقه و اصول می‌خواند، در حوزه ارزشمند باشد بلکه نیاز به استاد اخلاق و اعتقادات هم به‌شدت احساس می‌شود. در حال حاضر وهابیت بحث فقه و اصول را کنار گذاشته و فقط اعتقادی کار می‌کند. می‌گویند اگر اعتقادی کار شود، خود فرد دست‌بسته نماز را می‌خواند و سؤالاتش را از ملاّ می‌پرسد. فرموده‌اند که از همان مسیری که کفر رشد می‌کند، اسلام را باید رشد داد. وقتی منحرفان این‌قدر اعتقادی کار می‌کنند که فرد با تمام وجودش تصور می‌کند بعد از منفجرشدن، ظهر نزد پیامبر(ص) خواهد بود! اهمیت یافتن مباحث اعتقادی در حوزه خودبه‌خود روشن می‌شود.
راهکار دیگر ارتباط دائم مبلغین جوان با پیشکسوتان برای دریافت تجارب است. اینکه یک نفر که مبلغ شد دیگر خدا را بنده نباشد، غلط است. مبلغین دائماً باید با پیشکسوت‌های خود در ارتباط باشد و راهکار و تجارب آن‌ها را اندوخته کنند. حاکمیت باید دائماً مبلغین پیشکسوت را با مبلغین جوان مرتبط کند. البته حوزه دوست دارد که این کار را انجام دهد و باید به دنبال راهکارهای بهتری گشت.
مورد آخر هم این است که ضمن تقویت نظام تبلیغی سنتی که بسیار اثرگذار بوده و بیش از 1400 سال است که برقرار می‌باشد، از اثر روش‌های تبلیغی دیگر نباید غافل شد و تا می‌توان در فضاهای مجازی، ماهواره، تلویزیون و ... جا باز کرد.
اگر نظام تبلیغ در کشور با همین روال پیش رود، در یک دهه آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟
همیشه باید آینده را روشن دید. ان‌شاءالله با حاکمیت نظام فکری خداجو می‌توان خوش‌بین بود ولی اگر خدایی نکرده نسبت به مسائل دینی عقب‌گرد شود، وعده الهی است که چنین جامعه‌ای روی خوش نخواهد دید.

خلاصه راهکارها:
1- نظام تبلیغی کشور باید به‌نظام تبلیغی عالم ربانی بازگشت نماید، نظامی که روحانیت در آن مروج یک فکر خاص نبوده و به دنبال هدایت حقیقی مردم است.
2- باید از ظرفیت انفال در رسیدگی به امور مالی در نظام تبلیغ استفاده شود، ظرفیتی که در حال حاضر در امور دیگر صرف می‌شود.
3- ایجاد نظام واحد نظارت بر تبلیغ فقط از طریق نهاد مرجعیت و حوزه علمیه.
4- تقویت مراکز تخصصی و پرورش مبلغ متخصص
5- حوزه علمیه باید در کنار دروس فقه و اصول برای دروس اعتقادی و اخلاقی نیز اهمیت لازم را قائل شود.
6- استفاده از مبلغین متخصص و پرهیز از حضور غیر متخصصین در مجامع علمی با مخاطبین خاص.
7- حاکمیت نباید از روحانی منتقد واهمه داشته باشد چراکه آنان منتقل‌کننده دردها و آسیب‌های جامعه به حاکمیت می‌باشند.
8- نهادهای تبلیغی نباید منتظر طلاب و روحانیون باشند تا برای تبلیغ ثبت‌نام کنند بلکه خود باید افراد مستعد را شناسایی و اعزام کنند.
9- نیازی به دادن محتوای کامل سخنرانی به مبلغین از طرف نهادهای تبلیغی نیست بلکه فقط باید اطلاعات و شبهات روزبه مبلغین رسانده شود و طلبه باید با جوشش خود محتوا را تهیه نماید.
10- ضمن تقویت نظام تبلیغی سنتی حضور روحانیون در فضای مجازی برای تبلیغ باید پررنگ شود.
11- حضور مبلغین هنرمند و باسلیقه عالم به مسائل دینی در مراکز آموزشی حتی ابتدایی.
12- مبلغ باید مروج رسالات الله باشد و در این مسیر از هیچ‌کس هراسی نداشته باشد.
13- تمسک به شیوه تبلیغی اهل‌بیت عصمت و طهارت با تبلیغ دین از طریق محبت و اخلاق الهی ..
14- مبلغین در تبلیغ باید اولویت را مباحث اعتقادی قرار دهند. فردی که ازلحاظ اعتقادی قوی باشد، خود به دنبال احکام دین خواهد رفت.
15- مبلغین از طرفداری از شخصیت‌ها و احزاب به جد پرهیز داشته باشند و پذیرای همه سلیقه‌ها باشند.
16- مبلغین باید از مرید پروری پرهیز کنند.
17- باید فاصله بین روحانیت و مردم کاهش یابد و مرجعیت اجتماعی روحانیت احیاء گردد.
18- نگاه مادی به حقیقت تبلیغ دین یکی از مهم‌ترین آسیب‌های این حوزه است.
19- ارتباط بین مبلغین جوان و پیشکسوت توسط نهادهای تبلیغی تقویت شود.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

مصرف کردن بدون تولید
آیه شریفه : وَ لَنُذيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنى‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ ... (سوره مبارکه سجده ، آیه 21)ترجمه : و ما به جز عذاب بزرگتر (در قیامت) از عذاب این دنیا نیز به آنان می چشانیم ...روایت : قال أبي جعفر ( ع ): ... و لله عز و جل عباد ملاعين مناكير ، لا يعيشون و لا يعيش الناس في أكنافهم و هم في عباده بمنزله الجراد لا يقعون على شيء إلا أتوا عليه .  (اصول کافی ، ج 8 ، ص 248 )ترجمه : امام باقر(ع) مي‌فرمايد: ... و خداوند بدگانی نفرین شده و ناهنجار دارد که مردم از تلاش آنان بهره مند نمی شوند و ایشان در میان مردم مانند ملخ هستند که به هر جیز برسند آن را می خورند و نابود می کنند.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید