حجت الاسلام ایمانی مقدم:مسئولان باید نقشه جامع تبلیغ دینی را طراحی کنند.

  • چهارشنبه, 02 مرداد 1398 21:08
  • بازدید 2390 بار

سلسله گفتگوهای کارشناسی با موضوع تبلیغ دینی 

گسترش معارف والای انسانی از مهم‌ترین اهداف دین مبین اسلام است و در طول تاریخ علما و دانشمندان اسلامی به شیوه‌های مختلف به ترویج و تعلیم مردم مسلمان براساس اصول تبلیغ دینی می‌پرداختند. با شکل‌گیری حکومت‌های اسلامی، نهادهای دولتی نیز با ارائه سیاست‌ها و برنامه‌های مختلف در راستای گسترش معارف دینی با بهره‌گیری از سیستم‌های تبلیغی، به صورت سازمان‌یافته در این عرصه نقش‌آفرینی نموده و در ایجاد و توسعه قابلیت‌های تبلیغی در تحقق خواسته‌های مردم و ارتقای جایگاه و بهم‌پیوستگی ارکان تبلیغ تلاش می‌کند. با توجه به مفهومی که تبلیغ در فرهنگ اسلام دارد و نیز رسالت جهانی اسلام و نقشی که تبلیغ در جهت ایفای این رسالت دارد، اسلام به امر تبلیغ بسیار توجه نموده است. این مطلب ازاین‌رو اهمیت پیدا می‌کند که دنیای امروز دنیایی است که با انواع و اقسام روش‌های تبلیغی کالاها، فرهنگ و اعتقادات خود را به خورد عامه مردم می‌دهند لذا شایسته است که مسئله تبلیغ دینی در کشور ضرورتی اجتناب‌ناپذیر دیده شود و مسئولان تلاش دوچندانی برای بهبود کیفیت و ارتقاء تبلیغ دینی در سطح کشور همسو با نیاز جامعه و متناسب با سطح تهدیدات و هجمه‌های دشمنان اسلام انجام دهند.
از این رو پس از پژوهش‌ها و نظرسنجی‌های نخبگانی «ضعف نیروی انسانی حرفه‌ای و متخصص در نهادهای تبلیغ دین» را به عنوان گره اصلی در این عرصه یافتیم و برای پاسخ به این سؤال که «چگونه می‌توان ضعف مدیران و کارشناسان نهادهای تبلیغ دین را در عرصه‌های سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و اجرا برطرف کرد؟» به مصاحبت با حجت الاسلام دکتر مهدی ایمانی مقدم پژوهشگر حوزه تبلیغ و مسئول نهاد نمایندگی رهبر معظم انقلاب در دانشگاه های استان مرکزی نشستیم که مشروح آن در ادامه می‌خوانید.

تعریف شما از تبلیغ دینی و نظام تبلیغی چیست و چه شاخص‌ها و معیارهایی را برای آن مدنظر دارید؟
عنوان تبلیغ به معنای رساندن و ابلاغ یک پیام، معنا و محتواست. منظور از دین هم همان اسلام است که اقتضا می‌کند که هم محتوا، محتوای دینی باشد و هم مبلغ، رسالت و خصایص دینی داشته باشد. مؤلفه تأثیرگذار در تبلیغ در وهله اول، شخص مبلغ است که حامل آن پیام است. مبلغ مثل ظرف آب است، درست است که آب مهم است ولی اگر ظرف آن نجس و ناپاک باشد، آب را هم ناسالم به مقصد و به افراد می‌رساند.
در مورد شاخص‌های مبلغ یعنی حُسن فاعلی کار، گام اول در بحث تبلیغ، اخلاص است که شاخص اصلی برای یک تبلیغ اسلامی مؤثر است. تبلیغ دین راه دشواری است و فراز و نشیب‌های زیادی دارد؛ عوامل مختلفی ازجمله بحث‌های مادی و به‌اصطلاح حق التبلیغ و یا بحث‌های روحی و روانی مثل آزار و اذیت‌های مخاطبین و همچنین گاهی اوقات نیاز مخاطب به تکرار و مداومت در پیام‌رسانی، ممکن است باعث ‌شود که مبلغ در حفظ اخلاص عقب رود. اینجاست که شاخصه اخلاص، توکل و تعالی روحی و معنوی در مبلغ بسیار مهم است. متأسفانه ساختار سازمان‌های تبلیغی در این امر نقش منفی دارد.
در بخش محتوای تبلیغ، فهم دقیق حکم الهی بسیار مهم است. فهم دقیق یعنی فهم با بصیرت و فهم فقاهتی نه فهم اجتهادی! فهم اجتهادی گام اول است ولی باید به فهم فقاهتی رسد. یعنی بعدازاینکه فرد حکم خدا را از آیات و روایات استنباط کرد، باید ناظر به شرایط زمانه، شرایط مخاطب و شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی محتوای اجتهادی خود را در قالب مناسبی بیان کند که این هم بخش دشواری است. یعنی درست است که تبلیغ دینی عبارت بسیطی است ولی وقتی وارد مفهوم این دو واژه می‌شوید، می‌بینید که کار دشواری است. البته زبان قوم به معنای عام آن یعنی فهم دغدغه‌ها و آرمان‌های جامعه هدف، شاخص دوم و مهمی برای مبلغ دینی است.
چه شاخص‌هایی برای یک نظام تبلیغی مناسب به ذهن شما می‌رسد؟
یک نظام جامع، فراگیر و ناظر به مخاطبین متنوع و جامعه هدف تبلیغ، در حوزه مشاهده نمی‌شود. عموماً فقط توسط ده‌ها نهاد و سازمان و حتی بیوت مراجع عظام و هرکدام حسب تشخیص خود، کار ساماندهی و اعزام طلاب صورت می‌گیرد که هوشمندی ندارد. یکی از ویژگی‌های نظام فراگیر، انسجام و وحدت در مدیریت و لحاظ کردن همه جوانب کار و همه جوانب موردنیاز است. در فضای موجود، این فراگیری و جامعیت مشاهده نمی‌شود.
حضرت‌عالی وضعیت نهادهای دینی در کشور را چطور ارزیابی می‌کنید؟ چه آسیب‌هایی برای آن‌ها متصور هستید؟
این نهاد‌ها مثل یک‌رشته‌های از هم جدا هستند و در سطح کلان به‌صورت هوشمندانه مدیریت نمی‌شوند. هر مجموعه حسب امکانات یا ارتباطات خود، بودجه‌ای را گرفته است و ناظر به سلیقه خویش برنامه‌ریزی می‌کند. یک مغز متفکر مدیریتی در نظام تبلیغی مشاهده نمی‌شود. چه در حوزه تبلیغ در خارج از کشور و چه در حوزه تبلیغ در داخل کشور، مجموعه‌های مختلفی مثل سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، اداره اوقاف، نمایندگی‌های ولی‌فقیه در ارتش، سپاه و بسیج و دانشگاه‌ها، ائمه جمعه، سازمان فرهنگ و ارتباطات، بیوت مراجع عظام و ... کار تبلیغی می‌کنند ولی هیچ‌کدام به هم ربطی ندارند و حتی از کار همدیگر خبر نداشته و مکمل کار یکدیگر نیستند و گاه به خنثی‌سازی فعالیت‌های یکدیگر هم مباردت می‌ورزند. این باعث می‌شود که بخش عمده‌ای از قوه تبلیغی در برنامه‌های موازی و هدر رود.
آسیب دوم در بحث نهادهای تبلیغی خود مشغولی آن‌هاست. گاهی این نهادها آن‌قدر فربه شده‌اند که عمده نیروی آن‌ها صرف مدیریت داخلی می‌شود و هدف تبلیغ فراموش می‌شود.
آسیب بعدی وجود نگاه اداری در نهادهای تبلیغی است. شرط تبلیغ دینی و آن چیزی که انسان از قرآن کریم، سیره انبیاء و اولیاء می‌فهمد یک روش مجاهدانه و مخلصانه است. متأسفانه نهادهای تبلیغی بیشتر بحث گزارش دهی و پر کردن فرم‌های کمّی تبلیغ را دنبال می‌کنند و این خیلی آسیب‌زاست. متأسفانه مخاطب هم این‌ها را می‌فهمد مخصوصاً مخاطبین جامعه ایران که عموماً تحصیلات دانشگاهی دارند. در فضای نهادهای تبلیغی به‌وضوح مشاهده می‌شود که افراد بیشتر به دنبال گزارش به مافوق هستند تا اینکه برای تغییر در روحیات مخاطب و هدایت او، دلسوزی و تلاش داشته باشند. از نتایج آسیب فوق عدم رعایت اولویت‌های تبلیغ است. گاه ممارست در ارتباط با یک نخبه یا یک استاد دانشگاه اهمیتی بالاتر از تبلیغ برای صدها نفر به‌صورت عام دارد. متأسفانه در نظام فعلی چنین اولویت‌هایی لحاظ نمی‌شود.
عدم به‌روز بودن فضای تبلیغی از مشکلات دیگر است. مثلاً در دانشگاه برگزاری همایش‌های علمی از مهم‌ترین ابزارهای تبلیغ است ولی موردتوجه متولیان تبلیغ نیست. نکته دیگر اینکه رصد نمی‌کنند که 10 سال دیگر چطور می‌شود و یک برنامه راهبردی برای تبلیغ وجود ندارد. برنامه راهبردی باید دقیقاً ناظر به نیازهای 10 سال آینده باشد. مثلاً 10 سال پیش باید متولیان امر تبلیغ وضعیت بد اقتصادی و بحران‌های اقتصادی امروز را پیش‌بینی می‌کردند. البته برخی می‌گویند مگر می‌شود؟ باید گفت که رهبری پیش‌بینی کرده بودند و شعارهای ایشان از چندین سال قبل متوجه فضای اقتصادی بود یعنی رخنه دشمن را از فضای اقتصادی دیدند. باید از 10 سال پیش مبانی اقتصاد مقاومتی را در دستور کار تبلیغ قرار می‌دادند. متأسفانه همان‌طور که در فضای سیاسی ولایت‌پذیری نیست، در فضای تبلیغ هم ولایت‌پذیری نیست. مثلاً چندین سال قبل مقام معظم رهبری بحث تحول در نظام اداری را پیش‌شرط تحول در عرصه‌های مختلف فرهنگی تلقی کردند و آن منشور 27 ماده‌ای تحول در نظام اداری را صادر کردند. ولی نهادهای تبلیغی حتی در داخل خود این بحث را باور نکردند تا چه رسد که برای جامعه آن را تبلیغ و عملیاتی کنند.
باید پیش‌بینی کرد که در 10 سال آینده ابزار تبلیغ دشمن چیست؟ باید در 10 سال پیش‌بینی می‌شد که کانال‌های مجازی و اندرویدی به این شکل امروز در دست جوانان خواهد بود و پادزهری آماده می‌شد که متأسفانه نشده است. نظام تبلیغی باید علاوه بر بحث نرم‌افزار، حتی سخت‌افزار تبلیغ را هم تدارک بیند تا نقش آن در نظام سیاسی فعلی و حتی در دولت الکترونیک معین باشد. پیش‌بینی این مسائل یکی از اولویت‌های نظام تبلیغ است و نبود آن‌یکی از آسیب‌های کشور است. مشکل بعدی بحث ولایت‌پذیری در تبلیغ است. عنصر اصلی اسلام در تبلیغ دینی، ولایت است و مابقی آن، مناسکی است که بین همه ادیان مشترک است. یعنی یک کشیش مسیحی، یک خاخام یهودی، یک روحانی هندو و یک روحانی اهل سنت، مناسک خود را عرضه می‌کنند ولی آن چیزی که شاخصه تبلیغ اسلامی است، تبلیغ ولایی است. محوریت در تبلیغ ولایی، اولویت‌گذاری است که توسط ولی جامعه انجام می‌شود. تا زمانی که این مسئله حل نشود نمی‌توان یک وجه تمایزی بین تبلیغ شیعی با سایر مکتب‌ها و نحله‌های تبلیغی ایجاد کرد. مباحثی مثل تحول در نظام اداری و اقتصاد مقاومتی از اولویت‌هایی است که توسط نهادهای تبلیغی، جدی گرفته نشده است و آن را برنامه عملی برای درون سازمان خود نکرده‌اند تا چه رسد که این را در جامعه تبلیغ کنند.
در شرایطی که دشمن به‌صورت گسترده و منظم جنگ را در فضای مجازی و ماهواره‌ها شروع کرده و نیروهای خودی ضعیف هستند و امکانات دشمن را ندارند، یکی از بهترین روش‌ها نقطه زنی و جنگ پارتیزانی است. مثلاً در مورد فردی که در فضای مجازی 500-400 مخاطب دارد، اولویت باید تغییر در اندیشه‌های صاحب این مخاطبین باشد. یعنی جذب الیت‌ها و تغییر در اندیشه نخبگان جبهه فرهنگی باید در اولویت قرار گیرد. متأسفانه در زمان حاضر بیشتر برای عموم برنامه‌ریزی می‌شود که نیاز به انرژی خیلی زیادی دارد و در این جنگ نابرابر یقیناً نمی‌توان مثل طرف مقابل، پاسخ شبهات را داد. درست است که در فضای مجازی شبهه‌افکنی می‌کنند اما جذب نخبگان در فضای حقیقی، خیلی می‌تواند مؤثر باشد. باید بین تبلیغ در فضای مجازی و تبلیغ در فضای حقیقی، تفکیک قائل شد. البته رصد در فضای مجازی ضرورت دارد ولی عرصه تبلیغ باید در فضای حقیقی باشد. چیزی که در سیره ائمه اطهار(ع) هست، تبلیغ چهره به چهره است.
باید پژوهش‌های نو به نو در حوزه مخاطب‌شناسی داشت. شبکه‌های گسترده مجازی یکی از ابزارهای در دست دشمن برای شناخت مذاق مخاطبین، چه مذاق مادی و اقتصادی آن‌ها و چه مذاق سیاسی و فرهنگی آن‌هاست. نهادهای تبلیغی در مقابل آن، مذاق‌شناسی ندارند. مثلاً محتوای سخنرانی مبلغینی که به خارج از کشور می‌روند، همان محتوایی است که برای جوانان داخل کشور ارائه می‌دهند و حال‌آنکه آن‌ها زمین تا آسمان تفاوت دارند. مقام معظم رهبری درجایی فرموده‌اند که اگر بخواهند در خارج از کشور تبلیغ کنند، از حقوق سگ و گربه شروع می‌کنند! این نگاه، خیلی تفاوت دارد. در فضای خارج از کشور حجم زیاد شبهاتی که در داخل به‌واسطه برنامه‌های مختلف دشمن هست، وجود ندارد لذا در خارج از کشور خیلی از چیزها مثل عظمت امام خمینی(ره)، ضرورت حضور ایران در عرصه‌های مختلف بین‌الملل و ... به‌صورت ساده برای مخاطبین قابل‌فهم است.
پژوهش‌های نو به نو در حوزه مخاطب‌شناسی باید توسط چه کسی انجام شود؟
مشکل این است که نظام تبلیغی در کشور وجود ندارد. مخاطب‌شناسی باید در یک نظام‌واره تعریف شود. در جوامع آماری همه‌چیز به‌صورت استقرائی و بعد آماری تبیین می‌شود و حال‌آنکه آن چیزی که در سیره انبیاء و یا در سیره عرفا و معلمین اخلاق است، این‌طور است که گاهی اوقات دو برادر، نسخه جداگانه‌ای دارند تا چه رسد به انسان‌های مختلف با اندیشه‌های مختلف. فلاسفه می‌گویند انسان‌ها تفرّد نوعی دارند یعنی درست است که همه افراد در جسم، انسان هستند اما در روح و جان خود، هرکدام یک نوع جداگانه و ممتازی هستند. خوراک روح و جان هر انسانی متفاوت است و باید ناظر به روحیات او باشد. این موضوع در نظام تبلیغی لحاظ نمی‌شود و بیشتر نسخه‌های تبلیغی، نسخه‌های کلی است. اینجاست که بحث تبلیغ چهره به چهره، واقعاً مغفول است. بیشتر تبلیغات دینی، منبری است یعنی چند نفر می‌نشینند و حرف یک واعظ را گوش می‌دهند. این خوب است ولی تأثیراتش مقطعی است. آن چیزی که می‌تواند ایجاد تأثیر کند و مخاطب را درگیر کند، تبلیغ چهره به چهره و فردی است که در جامعه حوزوی مغفول است. باید کارهای پژوهشی در رصد جامعه مخاطب را کمّاً و کیفاً تقویت نمود.
 ویژگی‌های نیروهای انسانی کارآمد در نهادهای تبلیغ دینی چیست و اینکه ناکارآمدی این نیروی انسانی در نهادهای تبلیغی چه پیامدهایی می‌تواند داشته باشد؟
برای کسانی که با هویت تبلیغی در سازمان‌های تبلیغی هستند، سه ویژگی ضرورت دارد؛ علم، خُلق و ذوق. البته علم، جزئی‌تر می‌شود و علم در محتوا و بیان را شامل می‌شود. مهم‌تر از آن خُلق است. قاعدتاً اگر قرآن توسط فردی مثل ابوسفیان می‌آمد، هیچ‌کس مسلمان نمی‌شد. آن چیزی که قرآن را تأثیرگذار می‌کند خلق پیامبر(ص) است لذا خلق مبلغ خیلی مهم است. ذوق هم یعنی هنر جوش خوردن با مخاطب. گاهی اوقات کسی علم دارد و خلق هم دارد ولی اصلاً نمی‌تواند با دانش‌آموزان ارتباط گرفته و روحیات خود را تقلیل دهد و زبان آن‌ها را یاد گیرد و یا حتی در یک اردو با آن‌ها همراه شود.
 نیروهای انسانی نهادهای تبلیغی باید ناظر به جامعه مخاطب تنظیم شوند ولی آن‌ها ناظر به بودجه‌ای که از دولت می‌گیرند و یا انتصابی که به یک منبع قدرت و یا منبع دینی دارند، افزایش و کاهش پیدا می‌کند. باید برای این موضوع هم یک برنامه جامع در نظر گرفت.
ناکارآمدی نیروهای انسانی در امر تبلیغ چه پیامدهایی می‌تواند داشته باشد؟
اگر هر یک از سه شرط علم، خلق و ذوق نباشد، نتیجه 180 درجه برعکس خواهد بود. همیشه در فرقه‌هایی که منحرف‌شده‌اند، یکی از این عناصر نبوده است. مثلاً فرقه‌های نوظهور عرفانی که هر از چند گاهی در جامعه به نام دین ظهور می‌کند، خلق و ذوق رادارند ولی محتوای علمی آن‌ها ضعیف است. عدم عوامل فوق باعث دل‌زدگی از دین یا فهم وارونه از دین می‌شود.
راهکار حضرت‌عالی برای ضعف مدیریتی و نبود نیروی انسانی متخصص چیست؟
تمرکز در مدیریت یکی از راهکارهاست. برخی از بزرگان می‌گویند که حوزه باید مستقل باشد و روایاتی را هم می‌آورند که علمایی که در مقابل سلطان تواضع کنند ذمّ و نکوهش شده‌اند. ولی باید گفت که این مسائل مربوط به عهد قاجار، بنی‌عباس و بنی‌امیه است. در یک نظام دینی که رأس آن‌یک فقیه است و همه هویتش را از دین گرفته است، حوزه بخشی از این نظام می‌شود نه عِدل این نظام. در حال حاضر هرکدام از بیوت مراجع یک سیستم تبلیغی جدا دارند و خودشان مبلغ اعزام می‌کنند. جالب این است که شخص مبلغ و مکان تبلیغی او، حسب تشخیص خودشآن‌هم هست. متأسفانه مطالعات میدانی هم نمی‌کنند و بعد می‌بینید که مثلاً با یک سیاست تقابلی به مناطق سنی نشین می‌روند و کل سیاست‌های نظام در آنجا خنثی می‌شود. بنابراین در گام اول، نگاه تجمیع و نظام یکسان مدیریتی در فضای تبلیغی باید شکل گیرد. باید یک نقشه جامع داشت. در حال حاضر نقشه جامع علمی کشور، نقشه تحول بنیادین در آموزش‌وپرورش و ... وجود دارد و خوب است که یک نقشه جامع تبلیغ هم ایجاد شود. البته همه آن مربوط به روحانیت نیست و خیلی از مجموعه‌ها هستند که نگاه تبلیغی دارند. مثلاً وزارت ارشاد. یک‌مهره مکمل در نظام تبلیغ دینی اسلام است و نام آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. در حال حاضر این وزارتخانه واقعاً یک نظام جداست و گاهی اوقات هم با بخش روحانیت در تقابل است. در غرب درست است که در ظاهر، شبکه‌های مختلف و رسانه‌ها اظهار استقلال می‌کنند ولی در نگاه کلان، همه در راستای رسیدن به یک هدف خاص هستند. مثلاً در موضوع جمهوری اسلامی، هرکدام از زاویه خاصی به آن می‌پردازند ولی هدف، واحد است. یعنی سناریو جامع است ولی نقش‌ها متفاوت هستند. باید یک نقشه و سناریوی جامع و کاملی برای تبلیغ دین در کشور داشت.
اهداف و ویژگی‌های برنامه جامع تبلیغ دینی در حوزه‌های سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و اجرا چه چیزهایی باید باشد و فرآیند تدوین آن باید به چه شکل باشد؟
این اهداف در هر دینی باید ناظر به همان دین تبیین شوند. دین اسلام آن‌هم در قرائت شیعه، مدعی است که می‌خواهد یک ارتباط آنلاین برای انسان باخدا به وجود آورد. ارتباط عموم ادیان با ماوراء و خدا یک ارتباط سنتی و تاریخی است اما ارتباط شیعه باخدا یک ارتباط آنلاین است. یعنی ارتباط از طریق امام زمان(عج) و از طریق مرجع حیّ. لازمه این بحث، به‌روز بودن و کارآمدی نظام تبلیغ است. در این راستا دو نوع وظیفه وجود دارد؛ وظیفه اجتهادی و وظیفه فقاهتی. وظیفه اجتهادی یعنی انسان اجتهاد کند و از منابع دینی وظیفه خود را مشخص کند ولی گاهی اوقات با وظیفه فقاهتی، حکم ثانوی پیش می‌آید که حکم اولیه را هم نقض می‌کند. این مسئله خیلی مهم است و فقط مربوط به شیعه است. وقتی یک سبک تبلیغی برای مخاطب فعلی ایجاد انزجار می‌کند، یقیناً باید در آن تجدیدنظر کرد. مثلاً در حوزه امربه‌معروف و نهی ‌از منکر خیلی از سبک‌های اجتهادی نه‌تنها مفید نیست بلکه ایجاد انزجار می‌کند. شاید این‌ها درگذشته برای مخاطبین خاص بوده است و تعمیم آن به مخاطب امروز، درست نباشد. واقعاً تهوّر و شجاعت می‌خواهد که در نظام تبلیغی، نگاه فقاهتی مبنا شود.
نکته بعدی در مورد آرمان‌گرایی است که در هویت اسلام است. نظام لیبرال عمدتاً با آرمان‌گرایی مخالف است و بیشتر به حل مسائل روز و روزمرگی اهتمام دارد. شخصیت برجسته غربی، کارل پوپر توجه به آرمان را توجه به ناکجاآباد می‌داند!! باید آرمان‌گرایی را در فضای تبلیغی خود رواج داد. هر تصمیمی که در حوزه تبلیغ اتخاذ می‌شود باید ناظر به رسیدن به آن آرمان باشد و کشور را یک گام به جامعه مهدوی نزدیک‌تر کند. در جامعه مهدوی یکی از شاخصه‌ها این است که مرزهای جغرافیایی برداشته می‌شود و امت اسلامی شکل می‌گیرد. متأسفانه در اولویت‌های تبلیغی کشور این مسئله دیده نشده است و باید آن را لحاظ کرد. هر شاخص‌های که در جامعه مهدوی باشد، باید در نظام تبلیغی هم باشد.
در صورت ادامه روال فعلی، وضعیت نظام تبلیغ دین را برای 15-10 سال آینده چطور ارزیابی می‌کنید؟
واقعاً آینده روشنی نیست. گویا مسابقه این است که دیگران با اتومبیل و هواپیما می‌روند و نظام تبلیغی کشور با یک دوچرخه! می‌دانید که جریان تبلیغی مسیحیت بسیار سریع حرکت می‌کند و جریان وهابیت در کشور عربستان و بسیاری از کشورهای دیگر با هزینه‌های بسیار کلان، مدارس قرآن دایر کرده است. اگر به همین روال پیش رود در 10 سال آینده درست است که از جهت کیفی شاید رویش‌های خیلی خوبی در کشور اتفاق افتد ولی این اختلاف از جهت کمّی، خیلی زیاد می‌شود. باید برای 10 سال آینده رصد کرد و 10 سال آینده را تصور کرد. بچه‌های 10 ساله کشور در 10 سال آینده، 20 ساله می‌شوند و وارد دانشگاه می‌شوند. می‌توان با رصد نیازها و آرمان‌ها و اوقات فراغت دانش‌آموز 10 ساله‌، آینده 20 ساله او را تشخیص داد. لذا نهادهایی که می‌خواهند برای دانشجویان و جوانان 20 ساله برنامه‌ریزی فرهنگی و تبلیغی کنند، از اکنون باید ابزارهای خود را متناسب با آن شرایط کنند. متأسفانه کارها در دستگاه‌های تبلیغی اصلاً ناظر به آینده نیست. سازمان‌هایی مثل نهاد نمایندگی رهبری جلسات سالانه‌ای با عنوان شورای راهبری نهاد دارند که ناظر به اتفاقات سال، یک برنامه سالانه می‌ریزند. این نهایت کار است آن‌هم در نهادی که نهاد اکتیو و موفقی است! این‌ها خلأهایی است که اگر مرتفع نشود، این رقابت در 10 سال آینده خیلی به ضرر کشور خواهد بود.
خلاصه راهکارها:
1- باید یک نظام واحد جامع، فراگیر و ناظر به مخاطبین متنوع، در حوزه شکل گیرد و از اعزام صرف مبلغ خودداری شود.
2- نهادهای تبلیغی باید از خود مشغولی و اشتغال به امورات روزمره خود بیرون آیند و فلسفه تشکیل خود را به یادآورند.
3- نهادهای تبلیغی باید با تصور وضعیت فرهنگی در 10 سال آینده، از هم‌اکنون نیازهای جوانان 10 سال آینده را پیش‌بینی کنند و برای آن پاسخ پیدا کنند.
4- باید در حوزه رسانه از روش نقطه زنی استفاده نمود و به‌جای برنامه‌ریزی برای عموم مخاطبین روی ذهن افراد نخبه و گردانندگان رسانه‌های پرمخاطب تأثیر گذاشت.
5- بین فضای مجازی و فضای حقیقی باید تفکیک قائل شد و هرکدام در نظام تبلیغی جای خود را داشته باشد. متأسفانه تبلیغ چهره به چهره کمرنگ شده است که باید روی آن کارکرد.
6- باید به کمک محتوایی که در فضای مجازی وجود دارد، پژوهش‌های نو به نو روی ذائقه مادی و معنوی مخاطبین داشت و متناسب با ذائقه شناسی، محتوا و مبلغ مناسب هر مخاطب را تشخیص داد.
7- مبلغین باید ناظر به نیاز جامعه مخاطبین تنظیم و اعزام شوند نه مبتنی بر بودجه نهادهای تبلیغی و برآورده سازی مأموریت‌های آماری آن‌ها.
8- نقشه جامع تبلیغ دینی در کشور باید تهیه شود.
9- اعزام مبلغ توسط بیوت مراجع باید با هماهنگی با یک نظام واحد صورت گیرد.
10- آینده‌شناسی و برنامه‌ریزی مبتنی بر آینده، در نهادهای تبلیغی کشور باید آغاز شود. حتی بهترین نهادهای تبلیغی کشور، به‌طور سالانه برنامه‌ریزی می‌کنند.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

تحمیل نظر خویش بر آگاهان
قرآن : ... ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِباداً لي‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ ... (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: هیچ کس (حتی پیامبر) حق ندارد به مردم بگوید به جای خدا مرا عبادت کنید.حدیث: روی الحلبی قلتُ لاَبی عبدالله علیه السلام ما أدنى ما یکون به العبد کافراً ؟ قال: « أن یبتدع به شیئاً فیتولى علیه ویتبرأ ممّن خالفه (معانی الاخبار ، ص 393)ترجمه: ... حلبی روایت می کند که از امام صادق (ع) پرسیدم : کمترین سبب کافر شدن انسان چیست؟ فرمودند : این‌که بدعتی بگذارد و از آن بدعت جانبداری کند و از هر کس با او مخالفت کند روی برگرداند و آنان را متهم و منزوی سازد.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید