به نظر شما شاخصهای یک هیئت عزاداری مطلوب چیست و شدت و ضعف آنها در هیئات امروزی چگونه است؟
فلسفه تأسیس هیئت، احیای ارزشهای اسلامی در هر عصری است. فراز و نشیبها روزگار باعث میشود که گاهی التفات و توجه مردم به چیستی دین تضعیف شود. هیئات این کاربرد را دارند که هر سال تأکید مضاعفی به رسالت دینی در بین مردم انجام شود و احیای معارف شیعه صورت گیرد. لازمه این امر، اولاً فهم اصیل دین است. یکی از شاخصهای هیئت عزاداری مطلوب، فهم اصیل از دین و نه فهم تخیلی، وارداتی یا استعماری است. کارکرد هیئت هم در حوزه اعتقادات، اخلاقیات، مناسک و رفتارهای دینی است.
اسلام در قرائت اهلبیت(ع) باید ناظر به شرایط روز و مسائل دنیای اسلام باشد. به تعبیر امام صادق(ع) «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا». هیئت در طراز اسلام ناب، باید ناظر به مشکلات، فرصتها و تهدیدهای دنیای امروز باشد و اعضای آن نسبت به جریان استعمار آگاهی داشته باشد.
شاخص دیگر هیئت، ایجاد شور و هیجان مبتنی بر معرفت و شعور است. آن چیزی که به تعبیر فلاسفه بعد از تصور و تصدیق منشأ عمل هست، شوق مؤکد است. در کار هیئت هم تصور و تصدیق و بعد ایجاد شوق مؤکد به شکل اجتماعی، به سمت جهتگیریهای دینی صورت میگیرد. برآیند کلی هیئت هم ایجاد نشاط اجتماعی است.
یکی از دغدغههای متولیان سیاسی و اجتماعی، ایجاد نشاط اجتماعی است. به طوری که برنامههای متنوعی مانند پیادهرویهای گروهی، مسابقات و ... را برگزار میکنند. هیئات یکی از عوامل ایجاد نشاط اجتماعی هستند. هر چند عزاداری میکنند اما در کنار این عزاداری، یک احساس انبساط و تخلیه روحی و روانی اجتماعی در مردم ایجاد میشود.
یعنی ظرفیت تبدیل شدن به قطبهای فرهنگی و اجتماعی را هم دارند.
بله. در خیلی از کشورها مراکزی دارند تا انسانها در آنجا خود را تخلیه کنند. افراد دوست دارند که عقدهگشایی درونی داشته باشند و بدین منظور به صورت فردی به سراغ مشاور و کشیش میروند و یا در سطح اجتماعی، پارکها و مراکز خاصی برای این کار در نظر گرفته میشود. در فضای دینی جامعه ایران، هیئت یکی از مکانهایی است که انسانها میتوانند هیجانهای خود را تخلیه کنند و نهایتاً هم یک انبساط روحی پیدا کنند.
یکی دیگر از شاخصههای هیئت مطلوب، استفاده از ابزار هنر مانند کلیپ، فیلم و تئاتر است که باید به آن توجه بیشتری شود. به طور سنتی تعزیه در هیئات مطرح بوده است که میتوان آن را در قالبهای جدید مانند تئاترهای تکنفره ناظر به هدف خاص اجرا کرد.
علاوه بر اینکه هیئت باید به دنیای اسلام توجه کند، باید ناظر به نیازهای فعلی جامعه هم باشد و در بحث آسیبهای اجتماعی مانند واقعه سیل که اخیراً اتفاق افتاد، ورود کند و در کاهش آلام اجتماعی مردم نقش داشته باشد.
شدت و ضعف این مواردی که فرمودید را در هیئات مذهبی چطور ارزیابی میکنید؟
کمتر هیئتی هست که جامع باشد. برخی از هیئات در برخی از این شاخصها، موفق بودهاند. مثلاً هیئت دانشگاه هنر تهران یا هیئت دانشگاهیان استان مرکزی سعی کردهاند که خیلی از این شاخصها را در خود جمع کنند. برخی از هیئات هم هنوز به همان سبک سنتی هستند و خیلی از این شاخصها را در خود ندارند.
کارکردهای هیئات مذهبی در جامعه را بیان کنید.
اگر هیئت، هویت خودش را پیدا کند و آن شاخصهها را در خودش ایجاد کند، یک جریان مردمنهاد و شاید عالیترین NGO تلقی میشود. بدین ترتیب حل بسیاری از مشکلاتی که از طریق دولتی و اداری سالها طول میکشد، از طریق هیئات انجام خواهد شد.
هیئات نباید مختص به یک طبقه خاص باشند. سیره اهلبیت(ع) این بوده است که هیچکس را از مخاطب تبلیغی خود استثناء نمیکردند. اباعبدالله الحسین(ع) 18-17 بار در روز عاشورا برای افرادی که شقیترین مردم بودند، خطبه میخوانند و امیرالمؤمنین(ع) هم قاتل خود را از نصیحت بینصیب نمیگذارند.
هیئات باید هنر جذب حداکثری و مشارکت عمومی را داشته باشند. یعنی باید جامعیت مخاطب در عین تفکیک مخاطب داشته باشند. همانطور که پیرمرد، پیرزن و جوان خوراک بدنی متفاوتی دارند، خوراک روحی و معنوی متفاوتی هم دارند. هر هیئتی باید این مخاطبها را دستهبندی کند و برای هر کدام خوراک خوبی را در عین جامعیت داشته باشد. مثلاً صبر برای یک جوان، صبر بر شهوت است و برای پیر، صبر بر ناملایمات فامیل است. بنابراین باید در مورد صبر، بیان متفاوتی برای این دو قشر داشت.
برخی از هیئات، طبقهمحور هستند مثل هیئت فرهنگیان، هیئت دانشجویان و هیئت کارگران و ... . برخی هم محلهمحور، مداحمحور، سخنرانمحور یا مخصوص اماکن خاص مثل امامزادهها، حرمها و ... هستند. هر کدام از این هیئات میتوانند کارکردهای خاص خود را داشته باشد. باید برای هر کدام از این هیئات یک رسالت تعیین شود. مثلاً رسالت هیئت محلهمحور باید با توجه به خصوصیات هر محله ناظر به کاهش آسیبهای اجتماعی آن محل مثل طلاق یا اعتیاد باشد. هیئتهای طبقهمحور هم باید ناظر به آسیبها و مشکلات یک صنف و طبقه باشند.
برخی از هیئات هم مخاطبین بینالمللی دارند مثل هیئتی که در حرم حضرت معصومه(س) هست و برنامههای این هیئت، برای کل جهان مخابره میشود. در چنین هیئتی باید یک رسالت جهانی در نظر گرفت. متأسفانه گاهی اوقات سخنرانی و مداحی که در حرم حضرت معصومه(س) انجام میشود، بُعد بینالمللی ندارد و ناظر به مشکلات دنیای اسلام نیست. بنابراین در هر هیئتی باید ناظر به مخاطب و حوزه تأثیرگذاری آن، رسالت خاصی تعریف شود.
چه کسانی در این مسئله دخیل هستند؟
متولیان فرهنگی دولتی مثل سازمان تبلیغات، اداره ارشاد و مجموعههای خاصتری مثل نمایندگان ولیفقیه و مراکز متعدد فرهنگی که خیلی از آنها به صورت آتش به اختیار و خودجوش فعالیت میکنند. رسانهها هم خیلی میتوانند در این زمینه مؤثر باشند و با برنامهریزی خود به هیئات الگودهی کنند.
چگونه میتوان کارکردهای هیئتها را در جامعه تقویت نمود، نقش نهادهای حاکمیت در این زمینه چیست؟
سازمان تبلیغات که یکی از اصلیترین متولیان هیئات در جامعه هست، قبل از محرم و صفر و ماه مبارک رمضان باید کارگاههایی را برای متولیان هیئات داشته باشند. در کارگاهها باید مشکلات و اولویتهای جامعه مطرح شود. صداوسیما هم در چهرهسازی و الگوسازی میتواند خیلی مؤثر باشد و تفکیک هیئات و تعیین رسالتهای متفاوت را در نظر داشته باشد. گاهی صداوسیما هیئتهایی که از جهت بینالمللی شاخص هستند را برجسته میکند که شاید الگوی خوبی برای هیئات محلی نباشند! چون هیئتهای محلهای، هیئتهایی هستند که واقعاً بعد از پایان کار در ماههای محرم و صفر، یکی از گرههای اجتماعی محله خود را کاهش دهند.
نقش حوزه و دانشگاه هم نقش مؤثری است چون خیلی از افرادی که در هیئات هستند، جزو دانشآموختگان دانشگاهها هستند. مباحث مربوط به هیئت و مدیریت آن، میتواند در یکی از کتب دروس معارف دانشگاهی گنجانده شود. تمام دانشجویان کشور 10 درصد متون آموزشی خود را در دروس معارف میگذرانند و بردن موضوع هیئت و رسالتهای آن به متون درسی دانشگاهی، میتواند خیلی مؤثر باشد.
در حوزه علمیه هم باید بحث کارکردهای هیئت و راهکارهای ارتقاء رسالتهای هیئت، یکی از مباحث اصلی باشد و وارد متون درسی و برنامهریزی حوزوی شود. همچنین از دل هر هیئتی باید یک گروه جهادی ایجاد کرد و کارکرد هیئت باید تربیت یارانی برای امام زمان(عج) باشد. گروههای جهادی میتوانند ثمره کار هیئات را در جامعه پیاده کنند.
روحانیت چگونه میتواند معارف دینی را در هیئات مذهبی گفتمان سازی کند؟
در گام اول باید در رسالت حوزه بازنگری شود. رسالت حوزه فهم دین و تبلیغ دینی است. روح دین اسلام در قرائت اهلبیت(ع)، ارتباط آنلاین و بهروز با خداست. مثلاً عموم مراجع شیعه، تقلید از مرجع میت را جایز نمیدانند مگر با اجازه مرجع حیّ. ولی اهلسنت یک ارتباط تاریخی با خدا دارد و به 1400 سال قبل میرود و میخواهد از طریق متون ظنی، با خدا ارتباط برقرار کند. بنابراین باید ارتباط آنلاین با خدا در هیئات وجود داشته باشد.
هیئات نباید صرف بیان یک تاریخ و سنت باشند چنانکه حوزه هم نباید اینطور باشد. این نکته دو ثمره دارد؛ اول اینکه بُعد اعتقادی باید در هیئات تقویت شود؛ متأسفانه در هیئات بیشتر بیان تاریخ و مصائبی که برای امام حسین(ع) و اهلبیت(ع) گذشته است، صورت میگیرد در حالی که در ابتدا باید اعضای هیئت امام حسین(ع)شناس باشند و ثمره کار هیئت؛ معرفت بیشتر به امام زمان باشد و نه به امام حسینِ(ع) تاریخ! معرفت به امام حسین(ع) مقدمهای برای معرفت به امام زمان(عج) است. در صدر اسلام خیلی از افراد به پیامبر(ص) معرفت داشتند ولی به امیرالمؤمنین(ع) معرفت نداشتند و لذا رسالت خود را انجام ندادند و در مقابل اسلام و در مقابل قرآن ناطق ایستادند. اگر معرفت به امام حسین(ع) منجر به معرفت به امام زمان(عج) نباشد، این مسئله یک آسیب بزرگ دینی است و حوزه باید متوجه این موضوع باشد.
دوم اینکه هیئات باید ناظر به بحثهای روز عمل کنند. هر جوان در روز حداقل با چندین شبهه اعتقادی به صورت مستقیم و غیرمستقیم مواجه است. روحانیت باید هم در تربیت مبلغ و هم در ساماندهی محتوای هیئات، ناظر به مباحث روز باشد و اولویت او با مباحث اعتقادی باشد. اگر اعتقاد درست شود، اخلاق درست میشود و اگر اخلاق درست شود، مناسک درست میشود. ولی گاهی برعکس رفتار میشود و مناسک، مقدم میشود. لذا چون باورها همراهی نمیکند بعد از پایان دوره هیئت و دهه محرم، فضای افراد به آن فضای قبل برمیگردد و حال آنکه اگر اعتقاد را درست کنند، اینطور نخواهد شد.
در گام دوم، حوزه باید مخاطبشناسی و روشهای تأثیرگذاری در مخاطبهای متنوع پیر، جوان، اصناف و ... را در اولویت قرار دهد. در بین مسیحیان این کار در حال انجام است و در بین شیعیان هم باید انجام شود.
موضوع هنر در تبلیغ باید یکی از اولویتها باشد. این فرمایش از آیتالله جوادی آملی مشهور است که اگر پیامبری بنا بود امروز مبعوث شود، حتما معجزه او معجزه هنر و فیلم بود. حوزه باید در این فضا هم وارد شود.
برای گفتمانسازی، ذهن باید درگیر شود. متأسفانه در هیئات، عموم مخاطبین به صورت منفعلانه وارد میشوند. این جزو الفبای مباحث علوم تربیتی و روانشناسی هست که مخاطب نباید منفعل باشد و بلکه باید احساس کند که فعالانه در هیئت حضور دارد و برای هر یک از مخاطبین یک احساس حضور و تأثیر، ایجاد شود. باید حس مسئولیت ایجاد شود و به همه افرادی که وارد هیئت میشوند، از کودک گرفته تا جوان و پیر، کاری سپرده شود. این کار حتی میتواند در خارج از زمان و مکان هیئت سپرده شود. مانند تبلیغ دین در جامعه در طول سال و ایجاد گفتمان دینی، شکل دادن گروههای جهادی، موکبها و ...
سیره اهلبیت(ع) ایجا گفتمانهای اعتقادی است. باید حلقههای مباحثه را در هیئات احیاء کرد. اخیراً رسم شده است که برخی از هیئات چند مداح را میآورند و همزمان دهان به دهان مداحی میکنند! در حوزه معارف هم یک هیئت میتواند چند سخنران داشته باشد و به صورت همزمان بحثها را به چالش کشانند و مخاطب در یک بحث چالشی، مطلب را دریافت کند. میتوان دو منبر داشت و به سبک میزگردهای علمی، مباحث به صورت کاملتر و از زوایای مختلف مطرح شود. این مسئله به ایجاد حس حضور مخاطب در بحث، کمک میکند.
یکی از مسائلی که در هیئات هست، موضوع زنان است. زنان در برنامهریزی هیئات لحاظ نمیشوند و عملاً هیئات محل خوبی برای گعدههای زنانه است و همه مداحان و سخنرانان هم از این موضوع شاکی هستند که چرا خواهران در حین مراسم به سخنرانی یا مداحی گوش نمیکنند. با برخی ملاحظات شرعی میتوان مشارکت زنان در هیئات را پررنگتر کرد.
50 درصد مخاطب هیئات و بلکه بیشتر از 50 درصد، زنان هستند ولی متأسفانه زنان دیده نمیشوند و رسالتی بر عهده آنها گذاشته نمیشود. باید راجع به این مسئله فکر کرد و کاری کرد که زنان در متن هیئت دیده شوند. «إنا خلقناکم من ذکر أو انثی» یعنی زن در انسانیت همشأن مرد است. پس باید در هیئات هم همین شأن دیده شود تا خیلی از آن آسیبهایی که راجع به حضور زنان در هیئات هست، کاهش پیدا کند.
برای گفتمانسازی باید مشارکت حداکثری باشد. نباید کسی را از ورود به هیئت مستثنی کرد حتی یک فاسق فاجر! رسالت هیئت باید این باشد که هر کس را از مرتبهای که هست، یک قدم بالاتر آورد. هیئت نباید کار نیروی انتظامی یا قوه قضائیه را انجام دهد بلکه باید همان رسالت تبلیغی خود را داشته باشد.
از بدو ورود افراد به جامعه باید آداب و سلوک مشارکت مذهبی آموزش داده شود. هیئات باید در مهدکودکها ایجاد شوند یعنی مبلغینی باشند که هیئات مهدکودکها را احیاء کنند.
نکته مهمی که نباید فراموش کرد این است که با وجود اینکه هیئات، تفکیک صنفی، محتوایی و طبقاتی دارند اما در نهایت باید به یک شکل هرمی مدیریت شوند یعنی ضمن اینکه هر کدام از هیئات احساس استقلال دارند و رسالتهای خاص خود را دارند، اما در یک آمایش داخلی و بینالمللی باید در جایگاه خود تعریف شوند.
مثلاً طبقات مختلف دانشگاهیان، دانشآموزان، کارگران و فرهنگیان که مسائل خاص خود را دارند، هر کدام در حل یک مسئله اجتماعی مثل معضل تهاجم فرهنگی و تبلیغات دشمن در فضای مجازی، باید مکمل هم باشند. یعنی درست است که هر کدام رسالت خاص خود را دارند اما در یک پازل اجتماعی کلی، هر کدام از هیئات باید رسالتهای کلان را از جنبه خود داشته باشند. متولیان عالی فرهنگی باید جدول، پازل و یا هرم مربوطه را ترسیم کنند و وجه ارتباط رسالت هیئات با رسالتهای کلی را با یکدیگر تعریف کنند.
بسترها و زمینههای بروز مداح محوری چیست؟ و چگونه می توان با آن مقابله کرد؟
انسان به صورت غریزی یک گرایش و علاقهای به موسیقی دارد. البته موسیقی در تعریف فیلسوفان، متفاوت با آن چیزی است که در فضای غیردینی تعریف میشود. موسیقی نوعی سوار شدن بر بال تخیل و میانبر زدن بر واقعیت است. نباید این را نادیده گرفت. گاهی اوقات مداح، محتوای محکمی ندارد اما چون استحکام در غنای صوتی دارد، مخاطب با او همراهی میکند و میل به مداح بیش از میل به سخنران میشود.
چند کار میتوان انجام داد؛ اول اینکه کار مداحپروری در حوزه انجام شود یعنی یک برنامه آموزشی در حوزه ترسیم شود که مبلغین، همزمان و توأمان با کسب معارف دینی، مهارتهای ارائه صوتی و لحنی را هم داشته باشند.
در حال حاضر در کشور، روحانیت و حاکمیت با هم توأم شدهاند و برخی که شاید خودشان هم متوجه نباشند، در ضمیر ناخودآگاه خود، مداحمحوری را به نحوی تقابل با حاکمیت میدانند یعنی بیتوجهی به اهمیت سخنران را تقابل با حاکمیت میدانند.
همیشه در جایی که سخنران قوی باشد، مداح در حاشیه است. نباید مداحان را تضعیف کرد بلکه باید مداحانی را تربیت کرد و آنها را از نظر محتوایی آموزش داد تا ایجا شور توسط آنها مبتنی بر شعور باشد. در ضمن باید به دنبال کاهش فاصله مداح و سخنران بود.
راهکارهای شما برای ارتقای بعد شناخت دینی و عاطفه گرایی صرف در هیئات چیست؟
اولاً افرادی که ضعف در خُلق یا علم دارند، نباید اجازه رفتن به بالای منبر را داشته باشند. به طور مکرر شنیده میشود که افرادی که شایستگی ندارند، این کار را انجام میدهند و نتایج آن هم خیلی زیانبارتر از فواید آن است. حوزه علمیه حتماً باید نظارت کند و افراد، حتماً بعد از آزمون و شناخت لازم از آنها، برای تبلیغ اعزام شوند.
نکته دوم این است که سخنران نه با ذهنیت خودش بلکه با توجه به اطلاعاتی که درباره فضای مخاطبین تبلیغ به او داده میشود، باید مطالبش را آماده کند. در حال حاضر عموم طلاب در نزدیکی محرم و صفر به کتابخانه میروند و ناظر به چیزهایی که به ذهنشان میرسد، مطالب خود را آماده میکنند. باید سازمان تبلیغات اسلامی در هر استان، اولویتهای استان خود را به حوزه اعلام کند و مبلغین، ناظر به آن اولویتها، سؤالهای مخاطبین و تخصصهای لازمه، به هیئات ورود داشته باشند.
مبلغین باید در بدو ورود مخاطبین به هیئت، ایجاد سؤال و بارش فکری داشته باشند تا مخاطب متوجه شود که در هیئت قرار است که به کدام سؤال او پاسخ داده شود و ذهن او به صورت فعالانه در هیئت حضور داشته باشد. حتی میتوان نیازسنجی کرد و مباحث هیئات، ناظر به نیاز مخاطب تدوین و آماده شود.
همچنین واعظ باید یک جمعبندی از تبلیغ خودش داشته باشد یعنی محصول یک دوره تبلیغی او یک پیام مشخصی را به مخاطب القاء کند. گاهی اوقات مخاطبین 10 شب برای سخنرانی یک واعظ میروند و بعد از 10 شب نمیتوانند جمعبندی داشته باشند. دلیل این اتفاق آن است که هر شب مباحث پراکندهای گفته شده است.
مداح و سخنران باید مکمل هم باشند. سخنران علت محدثه یک پیام تبلیغی و مداح، علت مبقیه آن است. مداح با ایجاد شور و هیجان باعث میشود که پیام سخنران در اعماق روح و جان مخاطب نفوذ کند. با این روش بُعد معرفتی افزایش پیدا میکند و عاطفهگرایی صرف کاهش مییابد.
در فضای امروز با ارتباطاتی که در فضای مجازی هست، باید لیدرها و افراد مؤثر در هر هیئتی توسط مداح و سخنران شناسایی شوند و در طول سال با آنها ارتباط گرفته شود. این کار برای تأثیرگذاری روی افراد میتواند مکمل خوبی باشد.
بزرگی میگفت که سینه زدن چند معنا دارد؛ یک معنای سینه زدن، نوعی احیای سنتهاست. برخی از افراد از این جهت که هیئت، یک سنت اجتماعی است، در آن مشارکت میکنند و اگر در جامعه دیگری بودند، به نحو دیگری مشارکت میکردند. برای برخی هم سینه زدن، نوعی عزاداری و به نحوی ابراز ناراحتی است. چنانکه اگر کسی عزیزی را از دست میدهد به سر و صورتش میزند و وراث هم بعد از چند روز که از مرگ میت میگذرد، همه ناراحتیها را فراموش میکنند. این نوع نگاه هم همان شور منهای معرفت هست.
یک معنای دیگر سینه زدن، بیدار کردن نفس است. فردی سؤال میکرد که چرا علما، علمایی سینه میزنند؟ پاسخ این است که نیت آنها از سینه زدن، بیدار کردن نفس است و میخواهند خود را بیدار کنند. به طور کلی اگر فلسفه رفتارهای اجتماعی در هیئات به خوبی تبیین شود و معنای منبر، محرم، زمان، مکان و فلسفه هیئت، عزاداری، سینه زدن، گریه و ... فهیمده شود، مانع از عاطفهگرایی افراطی خواهد شد.
به نظر شما ادامه روند فعلی در موضوع هیئات و مداحان به کجا منتهی میشود و چه آیندهای را برای این مسئله تصور میکنید؟
هیئات یک روند صعودی و تکاملی دارند و هیئات الآن با چهل سال قبل، زمین تا آسمان متفاوت است. هیئات، غنای محتوایی پیدا کردهاند و مخاطبین هم آگاهیهای بیشتری پیدا کردهاند و به دلیل بالا بودن سطح سواد جامعه و مخاطبین، محتواها خیلی غنیتر شده است.
قبل از انقلاب هیئات عموماً قلیان، سیگار و تریاک داشتند و اینها جزو لوازم یک هیئت بود. قبلاً هیئت در حکم یک شبنشینی بود و اعضای هیئت 5-4 ساعت در کنار هم بودند لذا مجبور بودند در هیئات، چرندیات و داستانهای تخیلی را هم بیان کنند. ولی در حال حاضر، زمان برای هیئات مهم است و سعی میکنند که هیئت، پرمحتوا باشد.
خلاصه راهکارها:
1-هیئت در جامعه باید به عنوان مرکزی اجتماعی برای ایجاد انبساط روحی در افراد نگریسته شود و برنامهریزان جامعه برای آن کارکرد اجتماعی هم قائل باشند و در سازه اجتماعی جامعه آن را دخالت دهند.
2- سنت تعزیه را باید بهروز کرد و قالبهای جدید آن مانند تئاترهای یکنفره را هم استفاده کرد.
3-هر هیئتی باید برای خود کارکرد اجتماعی هم تعریف کند تا تأثیرگذاری خود را در جامعه افزایش دهد.
4-هیئات نباید مختص به یک طبقه خاص باشند و افراد را از هر طبقه و فکر و سلیقهای که باشند، پذیرش کنند.
5-هیئات باید جامعیت مخاطب در عین تفکیک مخاطبین داشته باشند. به این معنا که همه طیفها و سلیقهها را پذیرش کنند و در عین حال برای هر قشر و صنفی از افراد، برنامه و رویکرد تربیتی خاص آنها را داشته باشند.
6-هیئات به انواع مختلف محلهمحور، طبقهمحور، مداحمحور، سخنرانمحور، مکانمحور و ... تقسیم میشوند. هر هیئتی باید بنا به محوریت خود، کارکرد و رسالت خاصی برای خود تعریف کند. هیئات محلهمحور باید به آسیبهای اجتماعی محل، هیئات طبقهمحور باید به دغدغههای طبقه خاص خود و هیئتهای مکانمحور هم مانند هیئت حرم حضرت معصومه(س) با توجه به موقعیت جهانی خود، به مسائل جهانی و دنیای اسلام توجه بیشتری داشته باشند.
7-متولیان حاکمیتی هیئات مانند سازمان تبلیغات اسلامی باید قبل از شروع ایام عزاداری که فرصت متولیان هیئات کم میشود، کارگاههایی را برای آنها در جهت آموزش مسائل مختلف هیئات برگزار کنند.
8-موضوع مدیریت درست هیئت و رفع آسیبهای آن باید به عنوان بخشی از دروس معارف در کتابهای دانشگاهی تدریس شود.
9-از درون هر هیئتی باید یک گروه جهادی رشد کند که فعالیتهای جهادی در سطح جامعه یا کشور انجام دهد.
10-ادامه شناخت و علاقه به امام حسین(ع) در هیئات باید شناخت و علاقه به امام زمان(عج) باشد. متأسفانه خیلی از هیئات در امام حسین(ع)ِ تاریخ، باقی ماندهاند.
11-حوزه علمیه باید مخاطبشناسی و روشهای تأثیرگذاری روی مخاطبین متنوع را بررسی و محتوای تولید شده را به هیئات منتقل کند.
12-متأسفانه در بیشتر هیئات، مخاطبین منفعلانه عمل میکنند. سخنرانان باید با ایجاد سؤال و بارش فکری در جلسه، ذهن مخاطبین را فعال کنند. پیشنهاد میشود که گاهی به جای یک سخنران همزمان از چند سخنران استفاده شود و آنها به صورت میزگرد و یک بحث داغ، مطلب را به مخاطبین منتقل کنند.
13-هیئات باید اعضای خود را به بهانههای مختلف درگیر امور هیئت کنند. از ایجاد نظم در هیئت تا برگزاری اردوهای جهادی یا کارگاههای آموزشی و ایجا حلقههای مباحثه، مواردی است که باعث رشد مخاطبین و گفتمانسازی در موضوعات مختلف خواهد شد.
14-متأسفانه زنان در بیشتر هیئات از مدیریت و برنامهریزی هیئت حذف شدهاند. این موضوع باعث شده است که هیئات تبدیل به محلی برای گعده زنان شود که اعتراض مداحان و سخنرانان را برانگیخته است. باید در مورد نقش زنان در مدیریت و برنامهریزی هیئات، بازاندیشی شود.
15-نهادهای حاکمیتی باید با کمک یک آمایش ملی و حتی بینالمللی، انواع مختلف هیئات محلهمحور، طبقهمحور، مکانمحور و ... را با رسالتهای خاص مدیریت کنند تا در یک پازل اجتماعی کلی، هر کدام از هیئات، رسالتهای کلان را از جنبه خود داشته باشند.
16-باید در حوزه، مداحانِ طلبه تربیت شوند. به طوری کلی نباید بین روحانیت و مداحان فاصله ایجاد شود.
17-سازمان تبلیغات اسلامی در هر استان باید نیازهای تبلیغی هر استان را شناسایی کند و به حوزه علمیه منتقل کند. بدین ترتیب مبلغین قبل از اعزام به تبلیغ، با مسائل و احتیاجات مخاطبین مقصد آشنا خواهند شد.
18-سخنرانان و مداحان باید با اعضای با نفوذ هیئت ارتباط گیرند و در طول سال با آنها مرتبط باشند تا بدین ترتیب، نفوذ بیشتری روی مخاطبین خود داشته باشند.
19-مبلغین باید در هر دوره سخنرانی خود، مطالب منظم، هماهنگ و پیوستهای داشته باشند تا بعد از اتمام دوره، مطالب در ذهن مخاطبین باقی ماند.
مدیریت صحیح و رفع آسیبهای هیئت های مذهبی باید در اولویت باشد
حجت الاسلام والمسلمین مهدی ایمانیمقدم، عضو هیئت علمی دانشگاه اراک
متأسفانه در بیشتر هیئات، مخاطبین منفعلانه عمل میکنند. سخنرانان باید با ایجاد سؤال و بارش فکری در جلسه، ذهن مخاطبین را فعال کنند. پیشنهاد میشود که گاهی به جای یک سخنران همزمان از چند سخنران استفاده شود و آنها به صورت میزگرد و یک بحث داغ، مطلب را به مخاطبین منتقل کنند.