لزوم جذب نخبگان دانشگاهی و حوزوی هیئت های مذهبی / کارکرد اصلی هیئت بُعد معرفت افزایی و هدایت بخشی است

  • سه شنبه, 09 ارديبهشت 1399 04:44
  • بازدید 1709 بار

سرکار خانم فاطمه مرضیه حسینی کاشانی؛ مدرس جامعه الزهرا(س) 

به نظر شما شاخص‌های یک هیئت عزاداری مطلوب چیست و شدت و ضعف آن‌ها در هیئات امروزی چگونه است؟
اولین مؤلفه یک هیئت عزاداری مطلوب، سخنران آن هیئت است. این سخنران هرچقدر صفات برجسته‌ بیشتری داشته باشد، می‌تواند یک هیئت عزاداری را به‌صورت مطلوب‌تری برگزار کند. سخنرانی که هم به معارف دینی عالم باشد و هم از اصول و ارتباطات اجتماعی فهم خوبی داشته باشد و فن بیان، مخاطب‌شناسی، جذابیت، آگاهی به سیاست، ایده‌پردازی و جسارت داشته باشد، عزاداری مطلوب‌تری را رقم خواهد زد.
دومین شاخصه‌ای که یک هیئت مطلوب می‌تواند داشته باشد، مداح خوب است. اگر سخنران عالم، تقویت بعد شناختی هیئتیان را به عهده دارد، بُعد عاطفی هیئت بر عهده مداح است. اگر این مداح خوش‌صدا، خوش‌فکر، به‌روز، آشنا با سبک‌های مختلف موسیقی و درس خواندة مکتب علما باشد و به معارف آن‌ها بُعد احساسی دهد، هیئت به مطلوبیت خود نزدیک‌تر می‌شود.
شاخصه سوم، رعایت شرعیات در خود هیئت است. اذیت نکردن همسایگان با صدای بلندگو، رعایت محرم و نامحرم، رعایت ساعات هیئت و قضا نشدن نماز اعضای هیئت و ... از آن جمله است.
شاخصه چهارم آن است که هیئت باید برای تمام اقشار جوان، میان‌سال و پیر جذاب باشد یعنی هرکدام از آن‌ها وقتی وارد  هیئت می‌شوند، هیئت توشه‌ای برای آن‌ها داشته باشد. در جذب جوانان هم غیر از این‌که جوانان جذب می‌شوند، باید پدران و پدربزرگ‌های آن‌ها هم جذب شوند. خیلی از اوقات وقتی پدران جذب می‌شوند، جوانان هم ناخودآگاه جذب می‌شوند. متأسفانه گاهی اوقات در هیئات، این‌ها را از هم جدا می‌کنند درحالی‌که تفکیک آن‌ها آسیب‌زا است.
ویژگی پنجم این است که هرکدام از هیئات باید به یک مسجد وصل باشند. طوری که عزاداران وقتی عزاداری می‌کنند، خودشان را در قالب انجام یک فریضه دینی و عبادت حس کنند. طوری نباشد که اگر می‌خواهند عبادت کنند به مسجد و اگر می‌خواهند عزاداری کنند به حسینیه بروند. چنین تفکیکی واقعاً آسیب‌زا است و می‌تواند مضرات زیادی داشته باشد.
شاخصه ششم حفظ ارتباط هیئت با مخاطبان، در غیر ایام عزاداری است. یعنی دست‌اندرکاران هیئت، پناه مردم باشند و با آن‌ها ارتباط صمیمی برقرار کنند. البته فقط مشکلات اقتصادی منظور نیست. خیلی از اوقات مشکلات دیگری مثل ندانستن احکام یا معارف قرآنی و یا شبهات اعتقادی و اجتماعی برای مردم پیش می‌آید و نیازمند مرجعی برای بیان مسئله و یافتن پاسخ آن هستند.
هفتمین شاخصه‌ای که می‌توان برای هیئت مطلوب برشمرد آن است که هیئت، باید نخبگان دانشگاهی و حوزوی را جذب کند. معمولاً در هیئات افرادی هستند که برای مدیریت کارهای هیئت مثل تعیین تکلیف برای زمان مراسم، نوع غذا، مکان وصل کردن علَم، مسائل مالی و ... فکر می‌کنند ولی کمتر دیده‌ می‌شود در هیئات، اتاق فکری متشکل از مجموعه‌ای از جوانان نخبه برقرار باشد که قبل از هر مراسمی، باهم اندیشی، خوراک علمی برای هیئت تهیه کنند. این نکته قابل‌توجه است که سخنران هرچقدر هم عالم باشد، در حال حاضر علم آن‌قدر پیشرفت کرده و زوایای گسترده‌ای دارد که از یک نفر نمی‌توان انتظار داشت که همه مسائل را تبیین کند. مسلماً نیاز به یک بارش فکری هست که در هیئت اتفاق اُفتد و به کمک مداح و سخنران رود. درواقع باید مداح یا سخنران در حکم مجری دیده شوند که به صحنه می‌روند و حرف‌های یک اتاق فکر را بازگو می‌کنند که آن‌ها را پشتیبانی می‌کند. متأسفانه خیلی از اوقات در هیئات، مداح برای خودش و سخنران هم برای خودش کار می‌کند و معمولاً هم آن‌قدر سرشان شلوغ است که سریع از یک هیئت به یک هیئت دیگر منتقل می‌شوند و خیلی در فضای هیئت نیستند و شناخت درستی از مستمعین ندارند و باهم در راستای رسیدن به اهداف مشخص، هماهنگ عمل نمی‌کنند.
 اگر یک هیئت، مداح و سخنران زبده‌ای را برای خود تقویت کند و کار اصلی آن دو نفر در همان هیئت باشد و مکان‌های دیگر برای آن‌ها در حاشیه باشد، می‌تواند خیلی مفید باشد. باید سخنران و مداح با هیئت خود شناخته شوند به‌طوری‌که وقتی به جاهای دیگر می‌روند، گویا خوراکی که از این هیئت گرفته‌اند را به‌جای دیگری منتقل می‌کنند.
شدت و ضعف این شاخص‌ها را در هیئات امروزی چطور می‌بینید؟
اتصال هیئات به مساجد در حال حاضر بسیار کمرنگ است. راهکار این موضوع آن است که مساجد کمی کوتاه آمده و نگویند که با عزاداری‌، فرش مسجد و امکانات آن آسیب می‌بیند و مسجد جای نماز و کارهای عبادی است و این کارها نباید در مسجد انجام شود. باید هیئت‌امنای مساجد توجیه شوند که عزاداری هم بخشی از عبادات هست. هیئات عزاداری هم باید شأنیت مسجد را حفظ کنند و یک هیئت را به نام هیئت مسجد معرفی کنند نه هیئت یک شخص. وقتی هیئت به نام مسجد شناخته شود، نام محله هم مشخص و برجسته می‌شود و مردم محله تشویق به حضور و تقویت هیئت می‌شوند.
در زمینه گسترش ارتباطات هیئت با عزاداران در ایام غیر عزاداری به‌خصوص در بخش خواهران، کاستی‌های جدی احساس می‌شود.
در مورد وجود اتاق فکر، هیئات به شدت ضعیف هستند. دائماً از مداحان ایراد گرفته می‌شود که اشعارشان مناسب نیست یا روضه‌ها مشکل دارد و قابل‌اعتماد نیست! ولی وقتی سؤال می‌شود که چه اشعار و محتوایی خوب است؟ کمتر حرفی برای شنیده شدن و به کار بستن وجود دارد! اگر اتاق فکر باشد، مداح هم تقویت می‌شود و برای او توشه فراهم می‌شود!
کارکردهای هیئات مذهبی در جامعه را بیان نمایید، چه کسانی در این مسئله دخیل هستند؟
کارکرد اصلی هیئت بُعد معرفت افزایی و هدایت بخشی است. اما غیر از این هدف کلان، اهداف میانی هم ترسیم می‌شود. یک هیئت می‌تواند کارکرد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، هنری و یا حتی نظامی داشته باشد. در دوران جنگ این هیئات بودند که خیلی از جوانان را ترغیب می‌کردند و به جنگ می‌فرستادند. خیلی از هیئات هم کارکردهای اقتصادی دارند و در حکم یک خیریه عمل می‌کنند. هیئاتی هم که در برگزاری انتخابات و یا شرکت مردم در راهپیمایی‌ها تأثیرگذار هستند، کم نیستند.
البته از حزبی بودن هیئات باید جلوگیری شود چون بعد معرفت‌زایی هیئت را دچار تنش می‌کند. هدف اصلی هیئت، معرفت افزایی و هدایت بخشی است و هر کارکردی که هدف هیئت را مخدوش کند و با آن تنش ایجاد کند، منفی است. هر هیئتی باید از اوضاع سیاسی مملکت و این‌که دشمنان چه خوابی برای ایران دیده‌اند، خبر داشته باشد ولی اگر تریبون یک فرد یا حزب خاص شود، نتیجه این می‌شود که عده‌ای هیئت را به راست‌گویی و عده‌ای هم به دروغ‌گویی متهم می‌کنند. همیشه در مباحث سیاسی اختلاف‌نظر هست و وقتی‌که اختلاف‌نظرها بالا می‌گیرد، بحث‌های پوچ و بی‌محتوا هم شکل می‌گیرد و مسائلی مطرح می شود که هیچ اثر بیرونی، غیر از تخریب ندارد و صدمه به بُعد معرفت بخشی هیئت می زند.
 سخنرانان و عالمان برجسته‌ زیادی بوده‌اند که چون تریبون یک شخص یا حزب خاص شدند، بعد علمی یا معرفت افزایی آن‌ها زیر سؤال رفت و اثربخشی آن‌ها کم شد. درحالی‌که این‌ها باید نقش پیامبرگونه داشته باشند. مثلاً رهبری با همه طیف‌ها ارتباط دارد، اشکالات را مطرح می‌کند و انتقاد هم می‌کند ولی می‌گوید که همه شما می‌توانید مثل فرزندان یک خانواده باشید که هرکدام سلایق و هنرهای مختلف دارد و لیکن همه باهم زندگی می‌کنید و خواهر و برادر هستید.
هیئات با بدنه مردم در تماس مستقیم هستند و می‌توانند کارکردهای خود را بر اساس نیازهای مردم شکل دهند و کارکردهای میانی را به دست آورند. هر کارکردی که مردم از هیئت می‌طلبند، می‌تواند به هیئت اضافه شود به شرط اینکه آن بُعد معرفت‌افزایی را مخدوش نکند. مثلاً در قم، نیاز مردم و کارکرد هیئات خیلی متفاوت با بقیه جاهاست.
چگونه می‌توان کارکردهای هیئت‌ها را در جامعه تقویت نمود، نقش نهادهای حاکمیت در این زمینه چیست؟
حاکمیت نباید به هیئات ورود مستقیم داشته باشد و درباره سخنرانان هیئت، محتوای سخنرانی‌ها، شکل برگزاری جلسات و ... اعمال نظر کند، بلکه ضروری است با بررسی احتیاجات هیئات، نیازهای منطقی آن‌ها (مادی و غیر مادی) را برطرف کند. برای مثال می‌تواند به تزریق افراد شایسته و نخبه به اتاق فکر هیئات کمک کند. البته ترجیح این است که این افراد اصلاً با نهادهای حاکمیتی ارتباطی نداشته باشند؛ چون حکومت‌ها همیشه سیاست زده هستند و همواره فعالان و کارگزاران نهادهای حکومتی متهم هستند که سیاسی‌کاری، اولویت اول فعالیت‌های آنان است! و وقتی برای جایی هزینه می‌کنند توقعات خاصی هم دارند! و به این‌که معرفت افزایی در هیئت اتفاق می‌افتد یا خیر، اهمیتی نمی‌دهند و دنبال آن هستند که هدف آن‌ها پیاده شود. بنابراین حاکمیت اصلاً نباید در هیئات ورود مستقیم داشته باشد.
البته دور ماندن هیئات از سیاستمداران و سیاست زدگی غیر از انقلابی گری است، یک هیئت می‌تواند انقلابی باشد و آرمان‌های امام و انقلاب را در ایران و جهان تبلیغ کند و در سیاست تأثیرگذار باشد اما در دام سیاستمداران سودجو و بی‌تقوا گرفتار نشود.
روحانیت چگونه می‌تواند معارف دینی را در هیئات مذهبی گفتمان سازی کند؟
اگر می‌خواهید چیزی تبدیل به گفتمان شود، باید آن را در جاهای مختلف، با مدل‌های مختلف و به شیوه‌های مختلف تکرار، تکرار و تکرار کنید! باید در فضاهای مختلف آموزشی، پژوهشی، صداوسیما و هرجایی که لازم است، به مطلب موردنظر اشاره شود تا تبدیل به گفتمان شود و برای همه مسئله شود تا به دنبال جواب آن باشند.
نکته مهم در این راستا آن است که خوراک لازم برای تبدیل شدن معارف دینی به گفتمان، تولید نشده است. مثل این است که وقتی هنوز غذایی پخته نشده است بپرسید چگونه می‌توان آن را توزیع کرد؟! با این‌که بهترین مواد اولیه برای فراهم کردن خوراک فکری مردم، یعنی قرآن و روایات، موجود هستند اما واقعیت این است که چندین ضعف وجود دارد ؛
اولاً باید درک صحیحی از معارف دینی و قرآن در نزد روحانیت و کسانی که می‌خواهند در اتاق فکر به دیگران خوراک دهند، وجود داشته باشد.
ثانیاً باید برنامه‌ریزی مشخصی هم وجود داشته باشد که هر چیزی در سر جای خودش استفاده شود. ائمه اطهار(ع) هر حرف درستی را در هرجایی نمی‌زدند. هیئات باید یک برنامه‌ریزی صحیح داشته باشند که مبدأ و مقصد را تعیین کنند! مثلاً برنامه‌ریزی کنند که در فضای فکری مردم چه مطالبی و با چه ترتیبی به مرور برجسته شود؟
ثالثاً کار دیگر نهادهای حوزوی و حوزویان، فعالیت پویا و مداوم و رصد دائم جامعه است. باید بررسی شود برای تأمین و پاسخگویی به نیازهای دینی و فکری افراد، قرآن و روایت چه می‌گویند؟ باید نگاه روحانیت جهانی باشد و رصد بین‌المللی داشته باشد.
حوزه  با انجام این سه کار، باید خوراک فکری جامع و قابل قبول تهیه کند و  سپس آن را در جاهای مختلف تکرار کند تا تبدیل به گفتمان شود. این انتظار که چیزی تبدیل به گفتمان شود که گفتگوی اولیه آن هنوز به سامان نرسیده و ابعاد آن به‌خوبی روشن نشده است، عبث است. چون وقتی هنوز خیلی از سؤالات بی‌پاسخ است، چیزی برای این‌که تبدیل به گفتمان شود، وجود ندارد.
حوزه باید از سبک زندگی و زیرساخت‌های اجتماعی مردم مطلع باشد و دانستن قرآن و روایات را برای پاسخ به شبهات و حل مشکلات مردم، کافی نداند. نیازسنجی مداوم در مورد شبهات و مشکلات آینده مردم یکی از وظایف روحانیت است. خیلی از اوقات راه‌حل‌ها و راهکارهایی که توسط روحانیت ارائه می‌شود برای نیازهای گذشته است.
گاهی در نهادهای مختلف کشور روی موضوع خوبی برای بررسی و پژوهش دست گذاشته می‌شود ولی وقتی این طرح می‌خواهد نوشته شود، فقط یک سال! طول می‌کشد که طرح اجمالی و تفصیلی آن نوشته شود و به پژوهشگر اجازه داده شود که کار پژوهشی آن را شروع کند. وقتی بعد از چند سال نتایج پژوهشی این کار بیرون می‌آید، تازه متوجه می‌شوند که گروه‌های رقیب، کتاب مربوطه را چاپ کرده‌اند و حتی نشست‌های نقد کتاب‌ را هم برگزار کرده‌اند!
بسترها و زمینه‌های بروز مداح محوری چیست؟ و چگونه می‌توان با آن مقابله کرد؟
مداح محوری حاصل عقب‌گرد سخنرانان و پیشرفت نکردن منبری‌هاست. در گذشته منبری‌ها نقش محوری در مجالس داشتند و مردم به خاطر سخنران خاصی به هیئت می‌رفتند ولی در حال حاضر این نقش به مداحان داده شده است. ولی باید پرسید که گناه مداح چیست که سخنران پیشرفت نکرده است؟ سخنرانان و روحانیون نمی‌توانند ضعف خود را با تخریب دیگری حل کنند. مداحان به‌روز هستند و از سبک‌های جدید استفاده می‌کنند. اتفاقاً خیلی از اوقات به مداحانی که به سبک جدید می‌خوانند، اجحاف می‌شود. برخی از این مداحان، صداها و لحن‌هایی دارند که اگر خواننده می‌شدند و صدای خود را در جای دیگری هزینه می‌کردند، پول‌های خیلی کلانی می‌گرفتند و این‌قدر هم تحت فشار نبودند. این مداحان هستند که بسیاری از جوانان را جذب می‌کنند و اتفاقاً باید آن‌ها را تقویت کرد.
سخنران یا روحانی نباید مداح را سرزنش کند. کافی است در همان اتاق فکر، اصول اولیه دین و نکات لازم را برای او بیان کنند. اگر سخنران قوی باشد، مداح‌محوری به منبر محوری تبدیل می‌شود. اصلاً بهتر است موضوع سخنران‌محوری یا مداح‌محوری کنار گذاشته شود چون هر دو قرار است یک کارکرد داشته باشند و آن‌هم معرفت افزایی است. نباید بین آن‌ها رقابت ایجاد کرد چون هر دو قرار است، باشند. یکی باید بعد معرفت را بالا برد و دیگری باید بعد احساس را بالا برد.
راهکارهای شما برای ارتقای بعد شناخت دینی و عاطفه‌گرایی صرف در هیئات چیست؟
راهکار این است که عالمان دینی روی مداحان سرمایه‌گذاری کنند. عالمان نباید مداح را به خاطر یک برخورد کنار گذارند. بلکه باید ابعاد مثبت مداح را مد نظر قرار دهند و او را زیر بال‌وپر خود بگیرند. این چیزی است که دیده نمی‌شود. حوزه علمیه و مراجع باید به مداحان به‌عنوان یک سرمایه نگاه کنند و روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کنند. البته حوزه در ابتدا باید به خاطر آن سرخوردگی که از برخورد برخی روحانیون در مداحان ایجاد شده است، یک دلجویی از مداحان داشته باشد. متأسفانه هنوز برخی روحانیون از مداحان طلبکار هستند و به آن‌ها می‌گویند که چرا بالا رفته‌اید؟! برخی از روحانیون شأنیت‌ خاصی برای خود در نظر گرفته‌اند که واقعی نیست. برخی از این شأنیت‌ها که روحانیت برای خود قائل شده است، درست بوده و بخشی از آن‌ها هم واقعاً بین روحانیت و مردم فاصله ایجاد کرده است.
به نظر شما ادامه روند فعلی در موضوع هیئات و مداحان به کجا منتهی می‌شود و چه آینده‌ای را برای این مسئله تصور می‌کنید؟
اگر حوزه زیر بال‌وپر مداحان را نگیرد و با مداحان آشتی برقرار نکند و مداح و سخنران دو بال حرکت هیئت در مسیر معرفت افزایی به حساب نیایند و مداحان در مکتب عالمان دینی پرورش نیابند، اتفاقی که خواهد افتاد این است که با توجه به گسترش انواع موسیقی در کشور و عنایت روزافزون نسل جدید به آن، بیش‌ترین امری که مردم را جذب هیئات خواهد کرد همین جنبه موسیقیایی و احساسی هیئات خواهد بود که مداحان آن را ترویج می‌کنند. بنابراین به نظر می‌رسد که در نهایت کنسرت‌های زنده‌ای خواهیم داشت که به نام اسلام و اهل‌بیت(ع) ، متأسفانه بر ضد آن‌ها کار خواهند کرد.

خلاصه راهکارها:
1-هر هیئتی باید یک اتاق فکر داشته باشد که متشکل از اعضای متخصص هیئت در رشته‌های مختلف باشد تا کار پشتیبانی فکری سخنران یا مداح هیئت را به عهده گیرد. در عصر حاضر با توجه به پیشرفت فوق‌العاده علوم در همه عرصه‌ها، انتظار پاسخ به همه شبهات مستمعین، توسط یک سخنران، بسیار نابجاست.
2-هر هیئتی باید به یک مسجد وصل باشد و مراسم‌های خود را به نام آن مسجد برگزار کند. بدین ترتیب اعضای محله مسجد مربوطه، به حضور در هیئت، تشویق شده و اعضای هیئت، دچار شبهه تفکیک عزاداری از امر دینی یا عبادی نخواهند شد. این تفکر در بعضی از هیئت‌امنای مساجد که هیئت باعث آسیب به اموال مسجد می‌شوند و نباید هیئت در مسجد برگزار شود، باید کنار گذارده شود و هیئات هم باید شأن مسجد را حفظ کنند و هیئت را با نام مسجد برگزار کنند.
3-ارتباط هیئت با عزاداران در روزهای غیر از عزاداری هم باید ادامه یابد. این موضوع به‌خصوص در مورد خانم‌ها بسیار احساس می‌شود و این ارتباط در مورد خانم‌ها بسیار کمرنگ است.
4-هیئات علاوه بر جذب جوانان، به جذب والدین آن‌ها هم اهتمام داشته باشند؛ تا بتوانند با تأثیرگذاری بر کل خانواده و  بهره‌گیری از ارتباط میان اعضاء خانواده، به اهداف خود درباره پیش برد جوانان، دست یابند.
5-هر هیئت باید مداح و سخنران مخصوص به خود را داشته باشد تا آن‌ها با فضای هیئت آشنا باشند و به مرور و متناسب با اقتضای مخاطبین خود، برنامه‌ها را پیش برند. دعوت از سخنرانان و مداحان گوناگون و متنوع که    شناخت چندانی از مستمعین خود ندارند، قدرت تأثیرگذاری آنان را پایین می‌آورد.  
6-کارکرد اصلی هیئات معرفت افزایی است اما هیئات، می‌توانند کارکردهای فرعی دیگری هم داشته باشند که البته در مسیر رسیدن به این هدف اصلی باشد؛ هیئات با تماس مستقیم با مردم و رصد نیازهای اهل هیئت و مردم محله، این امکان را دارند که کارکردهای مختلفی را برای خود تعریف کنند؛ کارکردهایی در حوزه اقتصاد، ورزش، سلامت، هنر و ... .
7-حاکمیت نباید ورود مستقیم در هیئات برای تعیین سخنران، شکل برگزاری مراسم و ... داشته باشد. حاکمیت نهایتاً می‌تواند با پرسش از بانیان هیئات در مورد کمبودهای مالی یا موضوعات دیگر، حمایت‌های لازم را بدون هیچ چشم‌داشتی داشته باشد.
8- برای آن‌که یک موضوع در جامعه به گفتمان تبدیل شود، باید آن را به طرق متنوع و در مراسم‌های مختلف تکرار کرد و گفتگوی اجتماعی در مورد آن موضوع را باب کرد تا به دغدغه همه تبدیل شود.
9- روحانیون سخنور، باید مثل مداحان که مدام سبک خود را به‌روز می‌کنند، روش‌های سخنرانی و تبلیغ خود را به‌روز کنند. آنچه موجب مداح‌محوری شده است، بیش از هر امر دیگری، کم‌کاری خود روحانیون است که از مداحان عقب مانده‌‌اند.
10-روحانیون باید نگاه جهانی داشته باشند و با رصد اتفاقات در سطح بین‌الملل، توانایی پیش‌بینی اتفاقات آینده در حوزه‌های مختلف را داشته باشند و مطابق با آن برای مطالعات خود برنامه‌ریزی کنند.
11- نیازسنجی مداوم در مورد شبهات و مشکلات آینده مردم، یکی از وظایف نهادهای حوزوی است. خیلی از اوقات راه‌حل‌ها و راهکارهایی که توسط نهادهای حوزوی، ارائه می‌شود برای نیازهای گذشته است.
12-نهادهای دینی در انجام پژوهش‌های اجتماعی و دینی باید طوری عمل کنند که از جامعه جلوتر باشند و خروجی پژوهش‌های آن‌ها به‌موقع به دست مصرف‌کننده آن رسانده شود. این‌طور نباشد که بعد از این‌که مشکلی ایجاد شد و آسیب‌های خود را وارد کرد، تازه نتایج پژوهش‌ها به بازار اندیشه و کتاب وارد شود.
13-حوزه علمیه و مراجع باید از ظرفیت مداحان در جهت معرفت افزایی هیئات استفاده کنند و چتر حمایتی خود را برای ایشان بگشایند؛ بی‌شک، قائل شدن به شأنیتی که میان قشر روحانی و مداح فاصله ایجاد می‌کند، در عمل، راه را برای پرورش مداحان باسواد و متبحر سد و محوریت مداحان آسیب‌رسان را تقویت می‌کند.

این مورد را ارزیابی کنید
(3 رای‌ها)

1 نظر

  • پیوند نظر مغیثی دوشنبه, 15 ارديبهشت 1399 10:08 ارسال شده توسط مغیثی

    سلام.چه نکات دقیق و عمیقی مطرح کردید.بسیار عالی بودو استفاده کردم.
    متشکرم.

نظر دادن

پیام هفته

تحمیل نظر خویش بر آگاهان
قرآن : ... ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِباداً لي‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ ... (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: هیچ کس (حتی پیامبر) حق ندارد به مردم بگوید به جای خدا مرا عبادت کنید.حدیث: روی الحلبی قلتُ لاَبی عبدالله علیه السلام ما أدنى ما یکون به العبد کافراً ؟ قال: « أن یبتدع به شیئاً فیتولى علیه ویتبرأ ممّن خالفه (معانی الاخبار ، ص 393)ترجمه: ... حلبی روایت می کند که از امام صادق (ع) پرسیدم : کمترین سبب کافر شدن انسان چیست؟ فرمودند : این‌که بدعتی بگذارد و از آن بدعت جانبداری کند و از هر کس با او مخالفت کند روی برگرداند و آنان را متهم و منزوی سازد.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید