احیای مساجد و طرح روحانی محوری در محلات، موثرترین راهکار برای پاسخ گویی به شبهات

  • شنبه, 04 مرداد 1399 08:48
  • بازدید 1318 بار

حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدباقر ناییجی؛ استاد حوزه و معاون آموزشی حوزه علمیه امام حسن(ع) تهران 

علل و عوامل بروز اختلال در پاسخگویی به شبهات دینی در جامعه کدم‌اند و به نظر شما مهم‌ترین عامل چیست؟
انسان همیشه در طول زندگی‌اش با سؤالات و پرسش‌های مختلفی مواجه بوده و هست و خواهد بود؛ یعنی نمی‌توان این را از انسان جدا کرد؛ بنابراین انسان با سؤال شناخته می‌شود و با سؤال همراه است؛ بنابراین اصل این مسئله که انسان دچار سؤالاتی شود که بین آن‌ها نتواند درست را از نادرست و حق را از باطل تشخیص دهد، مسئله قدیمی است. اصل بحث شبهه و وجود شبهه را نمی‌توان خیلی به‌عنوان یک مسئله‌ی جدید دانست. حتی می‌تواند جنبه‌ی مثبت هم داشته باشد، چون ما معمولاً شبهه را با جنبه‌ی منفی می‌سنجیم و یک امر مذموم در نظر می‌گیریم ولی در حقیقت اگر ما به‌واسطه‌ی شبهه به یک حقیقتی برسیم و بتوانیم حق را از باطل تشخیص دهیم، در اینجا به ما کمک می‌کند. البته در کنار اینکه بعضی از این پرسش‌ها از طرف کسانی است که واقعاً سؤال دارند، بعضی از این سؤالات از طرف بعضی ساخته و پرداخته می‌شود. ولی مکانیسم پاسخگویی به این پرسش‌ها و شبهات دچار اختلال است که علل و عوامل مختلفی دارد.
شاید مشکل در مباحث اعتقادی است، یعنی آن اصول و زیربنا و مبانی فکری که باید وجود داشته باشد، امروز دچار چالش شده و این مبانی و اصول ازدست‌رفته است. مثل اینکه افراد دیگر آن مطالعه‌ی سابق را در حوزه دینی ندارند، یعنی آن علم و آن وابستگی که سابقاً با کتاب و منبر و جلسات وجود داشته، مقداری قطع شده است و درنتیجه در مباحث اصولی، مبانی و زیربنایی اعتقادی اشکال پیش‌آمده است. در این صورت مسلّم است که تعداد شبهات و درگیری‌های ذهنی که پیش می‌آید زیاد می‌شود.
از طرف دیگر امروزه جامعه با گسترش فضاهای مجازی روبروست، یعنی حجم زیادی از اطلاعات که بعضی از این اطلاعات درست و بعضی غلط هستند در جامعه پخش می‌شود که تشخیص درستی و غلطی آن‌ها افراد را دچار چالش می‌کند، در گذشته‌ی نه چندان دور این‌طور نبود و نهایتاً اخبار از منابع محدودی دریافت می‌شد، ولی در حال حاضر با تعداد زیادی از اخبار و حجم گسترده‌ای از عکس‌ها، ویدیوها و خبرهای مختلفی روبه‌رو است که بخشی از آن‌ها جنبه‌های دینی هم دارند و مباحث دینی و اعتقادی را به چالش می‌کشند و نمی‌توان درست و غلط آن‌ها را یافت؛ همین مسئله باعث اختلال شده است.
کسانی که می‌خواهند پاسخگوی این شبهات باشند هم در مقابل این حجم وسیع از اطلاعات و اخبار نمی‌توانند خودشان را هماهنگ کنند و پاسخ دادن به این‌ها آن‌ها را دچار مشکل می‌کند و هر چه هم که مراکز متعدد پاسخگویی به شبهات وجود داشته باشد، به دلیل حجم بالای شبهات پاسخگویی کامل انجام نمی‌شود.
عامل دیگر فاصله بین مردم و روحانیت است؛ یعنی دیگر آن رابطه‌ی رودررویی که سابقاً بین مردم و روحانیت بود، وجود ندارد. مردم در گذشته وقتی سؤال یا شبهه‌ای داشتند - البته من در این بحث از کلمه‌ی سؤال استفاده می‌کنم و از کلمه‌ی شبهه با وسواس بهره می‌برم - به سراغ روحانی محل می‌رفتند و او هم مشکل را حل می‌کرد. مثل جریاناتی که ما در اوایل انقلاب داشتیم که بحث شبهات مارکسیستی و حزب توده بود. آن هجمه با توجه به فعالیتی که روحانیت در آن مقطع انجام داد و با توجه به منبرهایی که رفتند از بین رفت، ولی در حال حاضر به دلایل مختلف مثل کم‌کاری یا در برخی مواقع شعارزدگی و سیاست‌زدگی، بین بخشی از مردم با روحانیت فاصله افتاده است.
به نظر من مهم‌ترین عامل، گسترش فضای مجازی و عقب افتادن ما از جوابگویی به پرسش‌های این فضا است. با توجه به حجم بالای اطلاعات و اخبار و پرسش‌هایی که در این فضاست دیگر کسی شاید حوصله نداشته باشد که جواب تک‌تک این سؤالات را پیدا کند و شبهات را برای مردم برطرف کند.
در رصد فضای عمومی ما با گرایش به معنویت و دین‌داری مواجه هستیم. در تحلیل این گرایش و آن فاصله‌ای که می‌فرمایید می‌توان گفت که گرایش به معنویت در بین مردم وجود دارد، ولی ترجیح می‌دهند که نیازهای دینی خود را از مراجع رسمی دینی دریافت نکنند؟ نظر شما چیست؟
من همیشه تأکید دارم که نباید منبرها سیاست‌زده، جناحی و باندی شوند. این حرف هم به معنای غیرسیاسی بودن نیست. منبرها می‌توانند سیاسی باشند، اما وقتی سیاست‌زده و جناحی باشند، مسلّما بخشی از مخاطبین را از دست خواهد داد.
نحوه‌ی تعامل کردن با مردم هم نکته‌ی مهمی است که روحانیون و متخصصان امور مذهبی، معنوی و دینی گاهی هنگام اظهارنظر درباره موضوعات تخصص لازم را ندارند ولو اینکه لباس روحانیت را هم به تن دارند...، امروزه دنیا تخصصی‌شده است و مسائل مختلف و امور مختلفی وجود دارد که هرکدام هم جزئیات خاص خود را دارد. جاهایی هست که کارشناسان دینی در اموری که تخصص ندارند جواب‌هایی می‌دهند که بخشی از مردم احساس می‌کنند که این جواب‌ها قانع‌کننده نیست.
چون تعداد حوزه‌های زندگی زیاد شده و روحانیت هم درجاهایی نتوانسته و شاید نمی‌تواند در حوزه‌های مختلف تخصص پیدا کند، این فاصله به وجود آمده است. شما ببینید درزمینه‌ی مباحث کلامی، تعداد زیادی پرسش و شبهه وجود دارد. تعداد زیادی از این شبهات در گذشته بوده و امروزه با زبان جدیدی مطرح می‌شود و تعدادی از شبهات هم امروز ساخته‌شده و مقداری هم به خاطر مواجهه با ادیان مختلف است. تمام این‌ها نیاز به عالمانی دارد که در علم کلام، در مباحث فلسفی، درباره‌ی قرآن، علم حدیث و اعمال و عبادات شرعی و احکام تخصص دارند. در گذشته این‌طور نبود، یعنی تعداد شبهات محدود بود و کسانی که حضور داشتند و جوابگو بودند از عهده‌ی پاسخ به این‌ها برمی‌آمدند، اما امروزه شبهات تخصصی‌شده است و نیاز دارد که پاسخ‌ها هم تخصصی شود و وقتی‌که پاسخ تخصصی نشود و یا کسی که پاسخگو است، متخصص درزمینه‌ی پاسخ به آن سؤال یا آن شبهه نباشد، این باعث می‌شود که فاصله ایجاد شود.
رسیدن به آن نقطه‌ای که بشود پاسخگویی درستی وجود داشته باشد و به تمام این سؤالات، چالش‌ها و شبهات پاسخ داده شود، نیاز به همّت و کار مضاعف در امور دینی، مساجد، هیئات، منبری‌ها، سخنرانی‌ها، روحانیت و اساتید دارد.
پیامدها و تبعات منفی اختلال در پاسخگویی به شبهات برای جامعه چیست و مشخصاً درزمینه‌ی فرهنگ دینی چه تبعاتی را به دنبال دارد؟
اگر پاسخ‌هایی که داده می‌شود، پاسخ‌های دقیق و درستی نباشد، توجیه باشد، مخاطب را به هر نحوی اقناع نکند؛ شبهات گسترش پیدا می‌کند وکم‌کم دین‌گریزی به وجود میاید، یعنی جامعه‌ی دین‌دار مذهبیِ معنوی بعد از مدتی - البته این مدت ممکن است یک قرن طول بکشد و این‌طور نیست که این اتفاقی که من عرض می‌کنم در طول چند سال و چند ماه اتفاق بیافتد، ممکن است یک قرنی فاصله شود و بعد از سال‌های طولانی - به دلیل اینکه نتوانسته به این شبهات پاسخ دهد، از دین‌گریزان می‌شود.
شبیه به این در مسیحیت قرون وسطی به دلایل مختلف و یکی، همین بروز شبهات، اتفاق افتاد. آنجا خود کلیسا هم با مواعظ دینی تلاش می‌کرد که مباحث علمی را محدود کند، کتاب‌سوزی‌ها و انسان‌سوزی‌ها داشتند تا بتوانند مباحث دینی را با زور و اجبار به مردم تلقین کنند. نتیجه‌ی آن شد رنسانس و اینکه جامعه مسیحیت به این نتیجه رسید که دیگر نیازی به دین ندارد، چون دین مسیحیت نتوانسته بود به سؤالات پاسخ دهد. دین‌گریزی پیش آمد و مردم احساس کردند که کلیسا - و یا اگر بحث ما اسلامی باشد، مساجد - و روحانیت پاسخگوی سؤالات نیستند و این را منتسب به دین می‌کنند و درنهایت از دین و مذهب و از امور معنوی کم‌کم فاصله می‌گیرند.
ما مراسمات پرباری داریم که مردم در آن شرکت می‌کنند، مثلاً در شب‌های قدر یا در مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین (ع). این، نشان می‌دهد که این امر معنوی و مذهبی در وجود تمام انسان‌ها هست. مردم در این مراسمات و این مجالس یکدست می‌شوند ولیکن می‌بینید که این مراسمات شعارزده می‌شود و از مفهوم و محتوا خالی می‌شود؛ یعنی عزاداری می‌شود و بعد از عزاداری همان کار سابق انجام می‌شود؛ یعنی عزاداری اثر خودش را از دست می‌دهد. یا اینکه به مسجد می‌روند، نماز می‌خوانند ولیکن بعد از اینکه از مسجد بیرون آمد، دوباره به همان زندگی سابق برمی‌گردد. هرچه هم گفته شود که این‌ها با هم منافات دارد و امکان ندارد که شما امام حسین (ع) را قبول داشته باشید و بر خلاف راه، شیوه و سیره‌ی امام حسین (ع) عمل کنید. می‌گوید: نه حاج‌آقا! این‌ها دو مبحث جدا است. ما عزاداری می‌کنیم، به مسجد هم می‌رویم، نمازهایمان را هم می‌خوانیم و شاید در بعضی از دعاهای مهم سال هم شرکت کنیم ولی سبک زندگی‌مان متأثر از دین نیست. به‌تدریج از محتوا، شعور و آگاهی خارج می‌شود و درنهایت به‌جایی می‌رسد که حتی ازلحاظ ظاهری هم ممکن است تعداد کم ‌شود.
بنابراین در یک جمله، اگر این اختلالات را در بحث پاسخگویی به شبهات دستِ‌کم گرفته شود، نتیجه این می‌شود که مردم احساس می‌کنند دین پاسخگو به سؤالات نیست، در دین نقص وجود دارد و این را از چشم کسانی که باید پاسخگو باشند، نبینند و درنهایت به دین ربط ‌دهند و بگویند دین نمی‌تواند پاسخ ما را بدهد و بعد از مدتی مردم نسبت به دین بی‌انگیزه شوند.
بر اساس روند فعلی، آینده‌ی شبهات دینی در جامعه و پاسخگویی به آن‌ها را چطور ارزیابی می‌کنید؟
بسیاری از این شبهات، شبهاتی نیست که غیرقابل جواب دادن باشد و یا نشود پاسخ داد. این‌ها شبهاتی بوده‌اند که در گذشته وجود داشته‌اند، ولی به دلیل محدودیت در ابزار انتقال، پخش نمی‌شده است. در زمان حاضر ابزار گسترش زیاد شده و زبان شبهات هم تغییریافته است؛ یعنی در گذشته اگر این شبهات با ادبیاتی متناسب با همان زمان مطرح می‌شد، امروز با ادبیات امروزی مطرح می‌شود، یعنی شبهات به‌روز شده، همان شبهه است ولی به‌روز مطرح می‌شود و به سرعت هم منتقل می‌شود.
هر چه روبه‌جلو برویم، تعداد این شبهات و ادبیات آن‌ متفاوت می‌شود. حالا یکسری شبهات هم جدید است که در کنار شبهات قدیمی و با زبانی جدید مطرح می‌شود، اگر در آینده روی این قسمت فعالیتی نشود و احساس نیاز و احساس امور معنوی کمرنگ شود، مثل همان بحث‌های اعتقادی که پیش‌تر گفتم درجاهایی نسبت به گذشته کمرنگ‌تر شده است، در آینده هم نسبت به امروز کمرنگ‌تر و اثر شبهات در آینده بیشتر می‌شود.
بنابراین اصل بر این است که نحوه‌ی مواجهه‌ی ما چطور باشد. اگر نحوه‌ی مواجهه‌ی ما، نحوه‌ی مواجهه‌ی متفکرانه و عالمانه و با حساب و کتاب باشد، مسلّم است که در آینده این شبهات اثر خودشان را نمی‌توانند بگذارند. ولی اگر نظام پاسخگویی دچار خمودگی و سستی باشد و توجه لازم را نداشته باشد، مسلّم است که این شبهات می‌تواند در ذهن مردم به‌خصوص در اذهان جوانان در دانشگاه‌ها و در مدارس اثرگذار باشد و کم‌کم نسل‌های بعد را با خطر مواجه کند.
راهکارهای کاهش اختلال در پاسخگویی به شبهات دینی یا ارتقای وضعیت و اثربخش نمودن مکانیسم پاسخگویی به شبهات دینی در جامعه چیست؟
فکر می‌کنم لازم است مقداری در راهکارها به عقب برگشت. سنّتی بودن خیلی هم بد نیست، اینکه سنّتی فکر شود و سنّت‌های گذشته‌ احیاء شود.
روحانیت‌محوری در محلات، شهرها و مناطق مختلف راهکار من است؛ یعنی احیای نقشی که روحانیت در سابق داشت. اینکه می‌گویم در گذشته، منظورم گذشته دور نیست، شاید دو دهه‌ی قبل و قبل از آن، روحانیت در محله، نقش محوری داشت، یعنی شما در هرچند کوچه و در هر محله‌ای یک روحانی را می‌دیدید که جوابگو بود و حلّال مشکلات مردم بود. اگر کسی مشکل خاصی داشت، حتی در زمینه‌های اقتصادی به ایشان کمک می‌کرد. در شبهات فکری کمک می‌کرد و راهکار نشان می‌داد و مردم احساس می‌کردند که مأمن و پناهگاهی دارند و سؤالاتشان را از آن روحانی محل می‌پرسیدند. اگر این سنّت احیا شود می‌شود در پاسخگویی به شبهات هم موفق بود. باید حضور روحانیت و اساتید و بزرگان در فضاهای علمی و دانشگاه‌ها و...، بیشتر شود،
خود روحانیت هم نیاز دارد که بازنگری جدی در شیوه‌های تعاملش با مردم داشته باشد. اگر در هر محله‌ای مردم ببینند که شخصیتی در محل می‌تواند رودررو جوابگو باشد و شبهات آن‌ها را حل کند، این تعامل چهره به چهره در پاسخگویی در برطرف کردن شبهات کارگشاست. حضور دوطرفه و تعاملی، مخاطب‌محوری لازمه این فضاست. چنانچه اهل‌بیت (ع) ما هم اهل مناظره و مباحثه بودند و جواب پرسش‌های مردم را می‌دادند و بین مردم بودند. اگر روحانیت هم بین مردم باشد – هست بیشتر از این باشد -می‌توان امیدوار بود که ان‌شاءالله بسیاری از شبهات برطرف خواهند شد.
مراکز پاسخگویی به شبهات هم باید بیشتر شود، ولی این مراکز به بخش کمی از شبهات می‌توانند پاسخ دهند و خیلی اوقات هم جواب‌هایی که داده می‌شود، چون رودررو و چهره به چهره نیست، طرف مقابل شاید قانع نشود، چون دو طرف چهره‌ی یکدیگر را نمی‌بینند و پاسخگو نمی‌تواند ببیند که آیا پرسشگر قانع شده است، آیا حرف دیگری برای گفتن یا سؤال دیگری دارد؟ درحالی‌که اگر روحانیت نقش محوری در محلات پیدا کند و بتواند در محله‌های مختلف با مردم تعامل کند، بین مردم باشد، وجودش در محل احساس شود، بسیاری از این شبهات حل می‌شود و مردم احساس می‌کنند که هر شبهه‌ای داشتند می‌توانند به او رجوع کنند این لازم است.
روحانیت هم باید در مباحث دینی تخصص پیدا کند تا بتواند جواب پرسش‌های مردم را بدهد.
مسجدمحوری هم از مباحث مهم است. در گذشته مساجد نقش محوری در محلات داشتند، ولی امروزه به دلیل توسعه‌ای که در فضاهای شهری پیش‌آمده و به دلیل دغدغه‌ها و مشکلات مالی و اقتصادی و درگیری‌های ذهنی مردم و روحانیت، نقش مساجد در محله‌ها کمرنگ شده است. مردم در روزهای عادی و معمول کمتر به مساجد می‌روند که باید برای این هم یک فکری شود و مردم را با مساجد آشتی داد تا حضورشان در مساجد پررنگ‌تر شود.
فضاهای مجازی هم جای کار و فعالیت دارد و باید با زبان فضای مجازی در فضای مجازی حضور داشت.
حرف اصلی این است که اگر در زمینه‌های اعتقادی و اصول و مبانی اصلی دینی و معنویت حضور پررنگ دینی وجود داشته باشد، خیلی از شبهات اصلاً به ذهن نمی‌آید. شبهات وقتی پیش می‌آیند که فرد ازلحاظ اصول و مبانی دینی و اعتقادی دچار خدشه باشد، اگر زیربناهای فکری مردم تقویت شوند شبهات هم کمتر می‌شوند.
اگر مردم کارکرد مسجد را ببینند، کارکرد نماز را ببینند، در زندگی‌شان احساس کنند که به روزه گرفتن نیاز دارند، به مشهد مقدس رفتن نیاز دارند و به کربلا رفتن نیاز دارند، وقتی این احساس نیاز را به دین و آن فضاهای معنوی و دینی پیدا کنند، مسلّم است که این شبهات دیگر نمی‌تواند آن اثری که باید بگذارد را بگذارد و باعث می‌شود شبهاتی که افرادی مطرح می‌کنند و یا ذهن خود ما می‌سازد، کار آیی لازم را نداشته باشد.
بنابراین اگر نحوه‌ی مواجهه‌ی ما، نحوه‌ی مواجهه‌ی متفکرانه و عالمانه و با حساب و کتاب باشد، مسلّم است که در آینده این شبهات اثر خودشان را نخواهند گذاشت.

راهکارها:
1. باید زمینه‌های اعتقادی و اصول و مبانی دینی و معنوی زندگی مردم را تقویت کرد.
2. باید از فرصت فضای مجازی برای پاسخگویی بهره برد.
3. احیای مسجدمحوری در محلات یکی از راه‌های پاسخگویی است.
4. روحانیت باید در مباحث دینی تخصص پیدا کند تا بتواند جواب پرسش‌های مردم را بدهد.
5. لازم است روحانیت در محلات نقش محوری و فعال‌تری داشته باشد.
6. روحانیت به بازنگری جدی در شیوه‌های تعامل با مردم نیاز دارد.
7. نحوه‌ی مواجهه‌ی متفکرانه و عالمانه در پاسخگویی به شبهات لازم است.
8. باید مردم کار آیی و کارکردهای مفاهیم و مناسک دینی را در زندگی‌شان درک کنند تا اثر شبهات از بین برود.

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

نظر دادن

پیام هفته

تحمیل نظر خویش بر آگاهان
قرآن : ... ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِباداً لي‏ مِنْ دُونِ اللَّهِ ... (سوره نحل، آیه 52)ترجمه: هیچ کس (حتی پیامبر) حق ندارد به مردم بگوید به جای خدا مرا عبادت کنید.حدیث: روی الحلبی قلتُ لاَبی عبدالله علیه السلام ما أدنى ما یکون به العبد کافراً ؟ قال: « أن یبتدع به شیئاً فیتولى علیه ویتبرأ ممّن خالفه (معانی الاخبار ، ص 393)ترجمه: ... حلبی روایت می کند که از امام صادق (ع) پرسیدم : کمترین سبب کافر شدن انسان چیست؟ فرمودند : این‌که بدعتی بگذارد و از آن بدعت جانبداری کند و از هر کس با او مخالفت کند روی برگرداند و آنان را متهم و منزوی سازد.

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید