در طول تاريخ بشر، هميشه رهبراني بودهاند كه جامعه خود را به سوي پيشرفت و امنيت رهنمون شدهاند. چنان كه حضرت موسي(ع)توانست امنيت قوم بني اسرائيل را تامين كند و پيامبر اكرم(ص) نيز جامعهاي نمونه در مدينه بنيان گذارد كه بعدها به يكي از قدرتمندترين حكومتهاي جهان تبديل شد.
هرچند در دوران معاصر نيز رهبراني (غيرديني) برخاسته و باعث تحولات سياسي – امنيتي مهمي در كشور خود شدهاند، ولي بشر هنوز خاطره حكمفرمائي رهبران آسماني و ديني را فراموش نكرده و به عنوان يك آرمان به آن مينگرد. در واقع فرق رهبران ديني و غيرديني از نظر نقش آنها در تامين امنيت جامعه خود دراين است كه رهبران آسماني به دليل اتصال به قدرت و علم لايزال الهي، نگاهي جامع و چند بعدي به مقوله امنيت داشتهاند، در حالي كه در نگاه رهبران غيرديني به اين مقوله، سطحي و ناقص بوده است.
به همين دليل است كه در نگاه معصومين(ع) رهبر، جايگاهي مهم در جامعه اسلامي (و از جمله بحث تامين امنيت آن) دارد. چنان كه امام رضا(ع) فرموده:
«به درستي كه رهبريت سياسي، اساس اسلام رشد يابنده است... (زيرا) به وسيله رهبر سياسي است كه (در جامعه) نماز، زكات، روزه، حج و جهاد به تمام و كمال اجرا ميشود (امنيت سياسي) و ماليات و صدقات فراواني مييابند (امنيت اقتصادي) و حدود و احكام (قانون) اجرا ميگردند (امنيت داخلي) و از شر دشمنان به مرزها و مناطق جوار مرز جلوگيري ميشود (امنيت نظامي)...»[3]
امام علي(ع) نيز فرمودهاند:
«جايگاه سرپرست امور جامعه مانند رشتهاي است كه از وسط مهرهها ميگذرد و آنان را حول يك محور جمع كرده و به يكديگر پيوند ميزند. پس زماني كهاين رشتهها پاره شود، مهرهها عامل ارتباط را از دست داده و پراكنده ميشوند، ديگر زمينهاي براي جمع نمودن آنها به وجود نميآيد.[4] ... رهبر همچون قطب و محور آسياب است كه بايد بر جاي ايستاده و آسياب به دورش در گردش باشد و اگر محور از جاي در رود، سنگ زيرين آسيا از جاي خود كنده ميشود...»[5]
البته مسلّم است كه در نگاه معصومين(ع)، منظور از رهبر، ائمه معصومين و جانشينان برحق آنها بوده نه حكام ستمگر و فاسدي كه به نام اسلام بر ممالك اسلاميحكمفرمائي ميكنند.[6] نكته ديگري كه بايد به آن توجه داشت اين است كه حتي رهبراني الهي چون پيامبر(ص) و امام علي(ع) كه موفق به تشكيل حكومت شدهاند، به دلايل مختلفي چون وجود انبوه دشمنان داخلي و خارجي، نتوانستهاند آنچنان كه بايد امنيت جامع و پايدار را در جامعه پياده كنند. ولي همگي، بشر را به حكومتي نويد دادهاند كه آرمان و آرزوي تماميانسانها از آغاز تاريخ بوده و اين همان حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) است كه سراسر جهان را به امنيتي جامع رهنمون ميسازد.[7]
در اين صورت اين سوال پيش ميآيد حال كه ما، از وجود رهبران آسماني آغاز تاريخ (پيامبران و ائمه اطهار(ع)) و پايان تاريخ (حكومت جهاني حضرت مهدي(عج)) محروم شدهايم، آيا ميتوانيم رهبراني بيابيم كه شعاعي از رهبران آسماني بوده و بتوانند ما را به سوي امنيت ملي مطلوب رهنمون باشند؟ جواب نيز روشن است، بيترديد در جهان حاضر، شبيهترين حكومتها به حكومت رهبران آسماني، ولايت فقيه است كه در جمهوري اسلامي ايران حكومت ميكند[8] و بالطبع اين حكومت خواهد توانست با تأسّي از رهبران آسماني و معصوم، به دنبال تامين امنيت ملي جامع، پايدار و چند بعدي (و البته نه مطلق و كامل) باشد.
در اين راستا نوشتار حاضر در نظر دارد تا به نقش ولايت فقيه در امنيت ملي جمهوري اسلامي (از منظر حقوق اساسی كشور) بپردازد.
[1]. چنان كه معروف است در دورهاي كه نادرشاه پس از سال تفرقه و ناامني در ايران (به دليل تسلط افغانها بر كشور) در پي احياي قدرت و امنيت ملي كشور بود، از اقدامات شجاعانه يكي از سربازان خود تعجب كرده و از وي پرسيده تو قبلا (در دوران ناامنيايران) كجا بودهاي؟ و سرباز با همان لحن ساده و عوامانه خود و با يادآوري نقش مهم رهبري در تامين امنيت ملي يك كشور جواب داده: تو قبلا كجا بودهاي؟ همچنين معروف است اميركبير گفته اگر شاه عباس صفوي، شاه، من صدراعظم و نادرشاه، وزير جنگ بوديم، نيمي از جهان را به تصرف خود در ميآورديم. (احمد جهان بزرگي، امنيت در نظام سياسي اسلام، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ وانديشه اسلامي، 1388 تهران ص 3-152)
[2]. احمد جهان بزرگي، امنيت در نظام سياسي اسلام، همان، ص 152.
[3]. محمدبن يعقوب الكليني، الكافي، ج1، ص200.
[4]. مَكانَ القَيّم بِالامرِ مكان النَّظمِ من الخرز يجمعه و يضمه. فَاِن انقطع النِظام تفرق الخرز و ذهب. ثم لم يجتمع بِحذافيره ابداً. (نهج البلاغه، خطبه 146)
[5]. و انّما اَنا القُطبُ الرجا تدور عَلَيّ و انا بمكاني. فاذا فارقته استحار مَدارها و اضطَرَبَ ثَقالَها. (نهج البلاغه، خطبه 119)
[6]. يكي از مهمترين تفاوتهاي فقه سياسي شيعه و اهل سنت در همينجا مشخص ميشود. چرا كه در فقه سياسي اهل سنت، اطاعت از هر حكومت و با هر شيوه به قدرت رسيدن، واجب است.
[7]. براي مثال در روايات آمده كه در آن مقطع از تاريخ بشر، امنيت اجتماعي به حدي ميرسد كه زنان، حتي اگر به تنهايي نيز عازم سفرهاي طولاني شوند، هيچگونه آسيبي به آنها وارد نميشود..
[8]. چنان كه امام خميني(ره)، ولايت فقيه را ادامه ولايت رسول اكرم(ص) و در راستاي حكومت رهبران آسماني دانستهاند.
مقدمه
مقدمه:
رهبران يك جامعه در موضوع عوامل قدرت و مولفههاي امنيت به خصوص نيروي انساني تاثير بسزايي داشته و به وجود آورنده يا تاثيرگذارنده بر روحيه ملي نيز ميباشند. نحوه تجهيز و به كارگيري منابع مادي و معنوي[1]، بهرهگيري از اعتقادات و تقويت ايمان براي ايجاد و تقويت همبستگي و انسجام داخلي و ... همه به عامل رهبري بستگي دارد.[2]