از زماني كه آژير طلاق در كشور به صدا درآمد بسياري به اظهارنظر پرداختند و راهكارهاي خود را براي كاهش واقعه طلاق در بين زوجهاي جوان بيان كردند. از همین رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه ای با جناب آقای حسن عموزادي رئيس شعبه یکی از دادگاه های خانواده درباره راهکارهای مقابله با افزایش طلاق ترتیب داده تا از نظرات ایشان در خصوص این موضوع مطلع و در اختیار شما خوانندگان محترم قرار دهد.
چگونه میتوان ناآگاهی از فنون و مهارتهای زندگی و زناشویی را در کشور از میان برد تا شاهد کاهش طلاق در جامعه باشیم؟
در خصوص چگونگي مرتفع كردن عدم آگاهي از مهارتهای زندگي بايد بگويم آن قسمتي كه گفتيد ناداني باعث افزايش طلاق ميشود را من قبول دارم. بله بعضيها آگاهي ندارند، خلاصه همینجور ازدواج ميكنند، و ميتوان گفت كه از اولين كارهايي كه ميتوان انجام داد اين است كه قبل از ازدواج به جوانها مشاوره، آگاهي و آموزش بدهيم. اینها مهم و مورد قبول است، اما مسئله آن است كه الان طلاقهايي كه صورت ميگيرد بيشتر به هوي و هوس برميگردد تا اينكه به ناداني برگردد. عشقهايي هست كه از پي رنگ است، عشقهايي است كه عشق كاذب است. و عمده دليل افزايش طلاق اين است كه ازدواجها بر اساس هوي و هوس شكل ميگيرد.
زن و مرد و اين جوانهايي كه میخواهند ازدواج كنند سه دسته هستند: اول آنهایی كه مثلاً از فرط علاقه وقتي همديگر را ميبينند، براي همديگر ميميرند و عاشق چشم و ابروي هم ميشوند. در اینجا عشق طرفینی است. دسته دوم كساني هستند كه عاقلانه تصميم ميگيرند. يعني وقتیکه فردي ميخواهد ازدواج كند اول خواستگاري ميرود تا ببيند آيا شخص موردپسندش هست يا نه؟ در جلسات خواستگاري در مورد طرف مقابلش آگاهي پيدا ميكند. اگر وصلت ميسر نشد عشق و علاقه افراطي و كاذب در كار نيست. يعني اگر نشد برايش مهم نيست. وقتیکه شخص دختر را ميبيند، در حد معمول علاقهمند ميشود. مثلاً ميگويد من به اين شخص علاقه دارم و از او خوشم آمد و بعد كارها بر اساس عرف پيش ميرود. دسته سوم هم كساني هستند كه وقتي شخصي را ميبينند ميگويند من براي او ميميرم و اين تنها كسي است كه من ميتوانم و ميخواهم با او زندگي كنم و اگر مثلاً خانواده برايم خواستگاري نروند و آن شخص را براي من نگيرند من خودم اقدام میکنم و مثلاً با او فرار ميكنم. اینها عشقهاي توراهي كاذب است. اشخاص با هم آشنايي ندارند بلکه دفعتاً به هم علاقهمند ميشوند. همديگر را ميبينند، عاشق هم ميشوند و بعد از دو روز ميبينند فرهنگها به هم نميخورد. ازنظر فرهنگي و اجتماعي اصلاً به هم نميخورند. دو خانواده بسيار مختلف كه هيچ سنخيتي با هم ندارند. اين افراد دو روز كه پيش هم بودند چهرهها برايشان عادي ميشود و وقتیکه زير يك سقف ميروند همهچیز فراموش ميشود و ديگر همديگر را نميشناسند. اين ازدواجها بيشتر منجر به طلاق ميشود.
راهكارهايي براي قبل از ازدواج وجود دارد. مثلاً يكي از اين راهكارها اين است كه به افراد مشاوره بدهند. همه ميدانند مشاوره پیش از ازدواج خيلي خوب است و بیتأثیر نيست، اما آنطور نيست كه مشكل را برطرف كند. مشكل خيلي بزرگتر است. امروزه اينترنت و شبكههاي ماهوارهاي و اين قبيل رسانههاي نوظهور باعث شده كه زندگي و ازدواج اصلاً براي جوانان مهم نباشد؛ و این در حالی است که در سالهاي گذشته ازدواج، براي افراد مهم بود. خيلي ارزش داشت و مقدس بود. متأسفانه شاهدیم که افراد امروز عقد ميكند، فردا طلاق ميگيرد. چرا اینطور شده؟ بهطور مثال دختر ميآيد پيش من كه طلاق ميخواهم. از او ميپرسيم چرا شش ماه پيش بررسي نكردي و بدون شناخت ازدواج كردي؟ يا دختر جواني پيش من آمده بود و ميگفت طلاق ميگيرم و يك ماه ديگر همسر پسر ديگر ميشوم. الان طلاق براي پدر، مادرها هم مهم نيست و اهميتي ندارد. در گذشته اگر يك دختر ميخواست طلاق بگيرد، پدر مادرها با او برخورد ميكردند و ناراحت ميشدند و آبروي دختر ميرفت، ولي الان اینگونه نيست. چرا در جامعه ما طلاق اين همه زياد است؟ چرا ازدواجهاي ما خيلي زود شكست ميخورد؟ چون دين و اعتقادات ما ضعيف شده است. چرا قبلاً اینطور نبود؟ چون مردم اعتقاد داشتند. چون دختران حيا داشتند اما الان ميبينيم كه يك دختر با چند پسر رفيق است و باز با يكي ديگر ازدواج ميكند. رسانههاي نوظهور ارزش ازدواج را در جامعه ما پايين آوردهاند. بايد گفت كه اين ازدواجها از اول اصلاً درست شکل نگرفته اند. پايه ازدواج و آشنايي بر اساس عرف آن انجام نشده است.
من اعتقادم اين است كه براي رفع اين آسيب، ما نهتنها بايد به افراد آموزش بدهيم بلكه بايد اعتقاد افراد را درست كنيم. آموزش و مهارت تأثیر دارد. بازهم ميگويم آموزش و مهارت بیتأثیر نيست، اما وقتي طرف شب تا صبح ماهواره ميبيند يا اينكه بهطور مثال مردي كه زن دارد و همزمان با شخص ديگري رابطه دارد، اینکه ديگر به ناداني مربوط نميشود. اين فرد نادان نيست، بلكه ايمانش ضعيف است. بااینکه ميداند اين كار اشتباه است ولي باز اين كار را ميكند چون قدرت كنترل ندارد و درواقع نافرماني ميكند و براي حقوق طرف مقابل خود احترام قائل نميشود. نادان كسي است كه در زندگي هدف ندارد و ناخواسته گرفتار ميشود ولي اینها نادان نيستند. اینها شيطاني هستند كه نافرماناند. اینها، خدا را نمیشناسند. بااینکه طرف ميداند كار بد، بد است اما چرا آن را انجام ميدهد؟ چون نفس اماره او را به دنبال شيطان ميكشد.
اگر ما آموزشهاي دينيمان را قويتر كنيم و در كلاسهاي ديني از اول به بچهها بفهمانيم كه دروغ بد است و كارهاي بد، بد است و نبايد آنها را انجام داد و آدم بايد راست بگويد، وقتي يك جوان اینجور رشد كند، فردا وقتي ازدواج كند، ميداند بايد چهکارهایی را در زندگي انجام دهد. ما بايد دين و ايمان مردم را اصلاح كنيم. وقتي ايمان انسان ضعيف شده باشد همهچیز به هم ميريزد. وقتي انسان دين داشته باشد، كار را درست انجام ميدهد. وقتي دين داشته باشد براي خودش هدف دارد ولي وقتي ضعف دينی داشته باشد هیچچیز مهم نخواهد بود. اینها باعث ميشود كه همهچیز به هم بريزد. وقتیکه شخص دين نداشته باشد، از اول ازدواج دروغ ميگويد و صادق نيست. بعداً هم كشف ميشود كه همهچیز دروغ بوده. اين برميگردد به اعتقاد اينكه آدم از خدا بترسد. خيلي بايد برايش مهم باشد كه به راه گناه كشيده نشود. تجربه كاري من میگوید كه در خانوادههاي مذهبي ميزان طلاق نوعاً كمتر است. چراكه اینها معمولاً در زندگي هدفدارند و طلاق را ناپسند ميشمارند. ازاینرو شخص خيلي برايش مهم است كه درست انتخاب كند. از ابتدا خيلي حواسش را جمع ميكند، افراد دیندار صادق و مسئولیتپذیرند و براي زندگي ارزش قائلاند، لذا اگر ما ايمان و اعتقاد مردم را قوي كنيم و محتواي ديني را در جامعه گسترش بدهيم، میتوانیم معضل طلاق را مهار كنيم.
در مجموع آقای حسن عموزادي راهکارهای ذیل را برای حل مساله طلاق بیان کردند:
•آموزش قبل از ازدواج و مشاوره ازدواج
•تقویت باورهای دینی از دوران کودکی
ارتقای باورهای دینی جامعه
سلسله گفتگوهای موضوع طلاق و فروپاشی کانون خانواده
جناب آقای حسن عموزادي - رئيس شعبه یکی از دادگاه های خانواده : مطالعات و آمار نشان می دهند که روند افزایش طلاق در نیم قرن اخیر یک روند جهانی است و معلول تغییرات اقتصادی، جمعیتی، حقوقی، ارزشی و فرهنگی است. در این راستا جامعه ایرانی نیز در دو دهه اخیر به رغم تمام سیاست گذاری های اجتماعی و برنامه ریزی های فرهنگی به سمتی در حال حرکت است که روز به روز بر تعداد آمار طلاق هایش افزوده می شود.