از همین رو موسسه فرهنگی مطالعاتی صراط مبین مصاحبه ای با جناب آقای دکتر امیرحسین بانکیپور رئیس دانشکده اهلالبیت علیهمالسلام درباره راهکارهای مقابله با افزایش طلاق ترتیب داده تا از نظرات ایشان در خصوص این موضوع مطلع و در اختیار شما خوانندگان محترم قرار دهد.
مهمترین دلایل طلاق در جامعه چیست و چه راهکاری برای مقابله با آن وجود دارد؟ آیا میتوان ناآگاهی از مهارتهای همسرداری را اصلیترین عامل طلاق در جامعه ایرانی دانست؟
در خصوص موضوع علل افزايش طلاق، دلايل متعددي مطرح ميشود، اينكه ميفرماييد ناآگاهي از فنون و مهارتها ميتواند يكي از آن دلايل باشد، بخشي ندانستن است و بخشي نتوانستن. مهارت از جنس توانايي است؛ نه از جنس دانايي. شخصی ممكن است بداند نسبت به یک مسئله بايد چطور رفتار کند؛ ولي آن مهارت لازم را برای درست انجام دادن آن نداشته باشد؛ بنابراين آنچه باعث مهارت ميشود تركيبي از دانستن و توانستن است و موردي كه ما ميتوانيم درآن مداخله كنيم، دقیقاً همين است؛ يعني ما بايد سعي كنيم كه مهارتها را افزايش دهيم؛ چراكه آن بهترين راه مداخله ما است؛ اما آيا اصلیترین عامل طلاق اين است؟ نميتوان گفت كه اين اصليترين دليل است. درست است كه عدم مهارت، عاملی است که میتوان در آن دخالت کرد، ولي ريشه طلاق به عوامل اجتماعي و فردي بسیاری برميگردد كه عمدتاً ناشي از تغيير سبك زندگي و تغيير سبك انتخاب نسل جوان است. اين تغيير شامل تغيير در سبك زندگي مجرديشان، همچنين سبك زندگي بعد از ازدواج يا سبك انتخابشان ميشود. در سبک زندگي دوران تجردشان، بسیاری از انحرافات اخلاقي و جنسي يا زمينههاي ارتباطي كه در آن دوران برايشان پيش ميآيد، منشأ مشكلات بعد از ازدواج ميشود. اینها از عواملي است كه چندان ديده نميشود ولي بسیار مؤثر است. بالاخره مقايسههايي كه بعداً شخص انجام ميدهد يا آن توقعاتي كه ممكن است برايش پيش بيايد، باعث ايجاد مشكل ميشود. يا اينكه بهدلیل روابط قبل از ازدواجش دچار برخی مشكلات روحي و جنسي ميشود و به همين دليل نميتواند نیازهای جنسي و عاطفي همسرش را تأمین کند كه اینها منشأ جدي طلاق است.
منشأ دوم كه در اين زمينه بسيار مؤثر است روش انتخاب است. با توجه به تغييراتي كه در انتخاب همسر پیشآمده، بسياري از انتخابها، بيشتر بر اساس عشق رمانتيك است. در دنيا ثابت شده که ازدواجهايي كه بر اساس عشق رمانتيك شكل ميگيرند پايدار نيستند. در تكنيكهاي روانشناسي هم بحث شده كه اگر در انتخاب، يك مرحله آن عشق رمانتيك باشد، احتمال طلاق بالا ميرود. بيشتر انتخاب جوانها در شرايط خاصی انجام میشود. اين امر باعث ميشود كه پيوند ازدواج، ميثاقی استوار نباشد. در اینجا ضربالمثل «خشت اول چون نهد معمار کج تا ثريا میرود ديوار كج» مصداق پيدا ميكند؛ لذا عامل دوم به شيوه انتخاب غلطي برميگردد كه در آن واقعاً خانواده دور زده ميشود و نقش خانواده كمرنگ ميشود يا با مخالفتها و جدالهاي خانوادگي و فرسايشهاي روحي همراه ميشود كه يا به ازدواج منجر نميشود و شخص در ازدواج بعدياش هميشه احساس شكست دارد و لذا به زندگي دل نميبندد یا در صورت ازدواج، ديگر پشتوانه روحي و عاطفي خانواده نسبت به او كمرنگ ميشود و در اول زندگي پشتيبان او نيست. شخص از طرف خانواده حمايت عاطفي نميشود و همين هم ميتواند عامل جدايي شود.
عامل ديگري كه در سبك زندگي روي جوانها اثر گذاشته اين است كه صبر و استقامت جوانان كم شده است. در بيشتر از 70 درصد ازدواجها، شرايط زندگي در اول ازدواج تغيير ميکند كه لازمه اين تغييرات، صبر است. اين شرايط فقط مربوط به الان نيست اما مقاومت جوانها در گذشته بيشتر بوده و اين دوره پرتنش و پرخطر را سپري ميكردند و پس از آن زندگي آرامي داشتند؛ ولی الان جوانها نوعاً در اين دوران كارشان به جدايي ميكشد؛ چراکه تحملشان پايين است. همهچیز را ايدهآل خودشان ميخواهند و صبر و استقامت ندارند، مقاومت ندارند و اين است كه با كوچكترين احساس تفاوت و ناراحتي، يا برآورده نشدن توقعات در زندگيشان جا ميزنند.
عامل ديگري كه در سبك زندگي تعريف ميشود نوع زندگي تجملاتي و بالا رفتن توقعات بیش از سطح توقعات فطري است. بر اين اساس، فشارهاي اقتصادي يا فشارهاي روحي و عاطفي كه به خاطر بالا رفتن سطح توقعات و احياناً برآورده نشدن آن انتظارات (چنانكه انتظارشان بوده) رخ میدهد، و اینها منشأ اختلافات شديد ميشود. در برخي از موارد زوجين از زندگي زناشويي ناراضـي هـستند، امـا بـه دليـل سـاختار فرهنگي جامعه، تأكيدات اسلام بر قبح طلاق و پيامدهاي طلاق بهویژه باوجود فرزندان در خانواده، حاضر به جدايي نيستند و به زندگي سرد و تـوأم بـا فرسـايش روحـي و رواني و حتي جسمي و چهبسا بسيار متشنج براي سالهاي بسیاری ادامه ميدهند. در اين موارد طلاق عاطفي اتفاق ميافتد و زن و مرد بدون جاري كردن صيغه طلاق، زير يك سقف اما بهصورت جدا از يكديگر زندگي ميكنند.
اين عوامل به نظر من، عوامل اصلي هستند كه زندگي را مورد هجمه قرار ميدهند. ولي آن عاملي كه ما ميتوانيم روي آن مداخله كنيم، همان مهارتهايي است كه خود شما گفتيد؛ يعني ميتوان در آن مداخله گسترده کرد. به یقین سبك زندگي مردم را چندان نميتوان تغيير داد، به همين راحتي نميشود يك سري مسائل را حل كرد اما بايد روي دخالتها بيشتر كار كرد. اين مهارتها شامل مهارت حل تعارض، مهارت خودشناسي، مهارت ارتباط با ديگران و... است. اینها مهارتهای اصلي است و به مهارتهای دوازدهگانه معروف است. اين مهارتها بايد در برنامه درسي مدارس بهعنوان مهارتهای زندگي تعلیم داده شود، فقط مربوط به تشكيل خانواده و ازدواج هم نيست. ما اصلاً مهارتهای ارتباطات و معاشرتهاي اجتماعي را به جوانهايمان ياد نميدهيم. حتي اينكه بعضاً جوانها در محيط كار هم پايدار نيستند و مرتباً كار را از دست ميدهند يكی از عواملش به همين مهارتهای ارتباطي برمیگردد. يعني نميتوانند درست با محيط ارتباط برقرار كنند. دلیل آن هم این است که اینگونه مهارتها به آنها آموزش داده نشده است. در محيط مدارس و دانشگاه بيشتر علم به معناي Science آموزش داده ميشود و در بحث مهارتها كار نشده است.
آمـوزش مهارتهای زنـدگي خـانوادگي و ارتبـاطي بايد در تمام سطوح يعني از دبـستان تـا دانـشگاه حتـي سربازخانهها و ادارات پيگيري شود و در همه مراحل بحث مهارتهای ارتباطي را جدي بگيريم. آمـوزش شـيوههـاي مديريت خانواده و مسائل جنسي و زناشويي قبـل و بعـد از ازدواج و ارائـه گواهينامـه ازدواج و مهارتهای زندگي، ازجمله فعاليتهاي مؤثر براي رشد آگاهي نـسل جـوان در امر ازدواج خواهد بود. نکته قابلتوجه این است که این مهارتها با يك آموزش يك يا دوماهه نتیجهبخش نخواهد بود بلكه توانمندي به استمرار نياز دارد.
رفع معضلات ازدواج نياز به يك فرهنگسازي گسترده و آموزش همگاني دارد. ترغيـب جوانان و خانوادهها به آسانگيري ازدواج و سادهزيستي در زندگي، ايجاد فضاي گفتمان ازدواج در جامعه، ترغيب رسانههاي عمومي، از قبيل صداوسیما، مطبوعات و سايتهـا به اختصاص برنامههايي ويژه ازدواج و خانواده، تهيه و توليد فيلمهاي آموزنـده در مورد ازدواج، ترويج فرهنگ مطالعه و كتابخواني پيرامون موضوع ازدواج و خانواده ميتوانـد فرهنگ جامعه را در اين زمينه اصلاح كند. عـلاوه بـر ايـن، راهانـدازي قفـسه كتـاب و محــصولات فرهنگــي ازدواج و خــانواده در ادارات، دانــشكدههــا، مراكــز پرجمعيــت، آپارتمانها و...، تبليغ و معرفي كتاب و محصولات فرهنگي ازدواج و خانواده در صداوسیما، راهاندازي فروشگاههاي تخصصي ازدواج و خانواده در كليه استانهـا و حمايـت از توليدكنندگان توليدات فرهنگي در زمينه ازدواج و خانواده سطح آگاهيهاي عمـومي را در مورد ازدواج و تحكيم خانواده بالا ميبرد.
دکتر امیرحسین بانکیپور در مجموع راهکارهای ذیل را برای حل مساله طلاق بیان کردند:
خلاصه راهکارها
• آموزش مهارتها به جوانان مانند مهارتهای حل تعارض، خودشناسي، ارتباط با ديگران و...
• گنجاندن مهارتهای زندگی در برنامه آموزشی از دبـستان تـا دانـشگاه ؛
• آمـوزش شـيوههـاي مديريت خانواده و مسائل جنسي و زناشويي قبـل و بعـد از ازدواج؛
• ترغيـب جوانان و خانوادهها به آسانگيري ازدواج و سادهزيستي در زندگي؛
• ايجاد فضاي گفتمان ازدواج در جامعه با استفاده از رسانههاي عمومي؛
• ترويج فرهنگ مطالعه و كتابخواني پيرامون موضوع ازدواج و خانواده؛
• راهاندازي فروشگاههاي تخصصي ازدواج و خانواده و حمايـت از توليدات فرهنگي این عرصه؛
آموزش مهارتهای زندگی قبل و بعد از زندگی
سلسله گفتگوهای موضوع طلاق و فروپاشی کانون خانواده
دکتر امیرحسین بانکیپور-رئیس دانشکده اهلالبیت علیهمالسلام : مطالعات و آمار نشان می دهند که روند افزایش طلاق در نیم قرن اخیر یک روند جهانی است و معلول تغییرات اقتصادی، جمعیتی، حقوقی، ارزشی و فرهنگی است. در این راستا جامعه ایرانی نیز در دو دهه اخیر به رغم تمام سیاست گذاری های اجتماعی و برنامه ریزی های فرهنگی به سمتی در حال حرکت است که روز به روز بر تعداد آمار طلاق هایش افزوده می شود. از زماني كه آژير طلاق در كشور به صدا درآمد بسياري به اظهارنظر پرداختند و راهكارهاي خود را براي كاهش واقعه طلاق در بين زوجهاي جوان بيان كردند.