آيين مقدس اسلام از آنجا كه خود را دين دو ساحتی (دنيوی و اخروی) توصيف میكند، نمیتواند در تبيين اصول و مبادی كلی فلسفه سياسی بیتفاوت باشد. قريب چهارده سده پيش اسلام (كتاب و سنت پيامبر صلّی اللّه عليه و آله و سلم و امامان عليهم السّلام) يك سری آموزههای كلی و متناسب با روزگار خود در مقوله سياست و حكومت عرضه داشته است. دانش سياسی در اسلام نه تنها به موازات علم فقه و كلام پيش نرفته است، بلكه به دليل دوری عالمان دينی از عرصه سياست و حكومت به ديار فراموشی سپرده شده است. لكن در قرن حاضر بخصوص زمان مشروطه- كه عالمان دين به دو طيف موافق و مخالف منشعب شده بودند- ما شاهد ظهور انديشه سياسی اسلام هستيم كه اوج آن را میتوان با تشكيل حكومتی به نام «جمهوری اسلامی» توسط يك مرجع و رهبر مذهبی عالی رتبه يعنی امام خمينی قدسّ سرّه مشاهده كرد.
به موازات دفاع و توجيهات مختلف عالمان دين از آموزههای سياسی، مانند تلفيق دين و سياست، مشروعيت دينی و الگو بودن حكومت معصومان، مشروعيت الهی ولايت فقيه و حدود و اختيارات آن، نوع رابطه حاكم و مردم،
آموزههای فوق و دينی بودن آنها، از سوی برخی از عالمان و روشنفكران مورد ترديد و جرح قرار گرفت. چالشها و تضارب و احيانا تعارض قرائتها، ضرورت تبيين و پردازش موضع اسلام را بيش از پيش، نمايان میكرد.
اما از آنجا كه دستمان از شجره طوبای عصمت كوتاه است،: به نظر رسيد كه تدوين و تنقيح آرای عالمان فرزانه و نخبهای كه تسلط و احاطه كامل بر مبانی اصيل دين و درعينحال نيز دستی بر مباحث جديد روز دارند، میتواند در تدوين فلسفه سياسی اسلام مؤثر واقع شود.
علامه شهيد مطهری از تبار نادر عالمان برجسته و صاحبنظر معاصر در مسائل اسلامی و روز است كه موضع و قرائت وی به عنوان يك متخصص و همچنين يك ايدئولوگ انقلاب اسلامی، از جايگاه و اعتبار خاصی برخوردار است كه متأسفانه آن عزيز سفر كرده، نقطه نظرات سياسی خود را در مواضع مختلف در لابهلای آثار خود- چه به صورت بيانی و چه به صورت قلمی- عرضه داشته است كه نكته فوق ضرورت تنقيح و تدوين آرای سياسی ايشان را آشكار میكند.
چند تذكر:
1- خواننده و محقق فلسفه سياسی، در اين نوشتار علاوه بر دسترسی به آرای استاد، با آرا و شبهات برخی معاصران آشنا میشود و میتوان ادعا كرد كه نوشتار ذيل نيم نگاهی به آرا و قرائتهای مختلف انديشوران معاصر در موضوع خود است.
2- سبك تدوين، استقرايی است كه طبعا از آفت آن به دور نخواهد ماند.
3- شيوه تحقيق، به صورت توصيفی، تحليلی و نه انتقادی است و اهتمام بيشتر نويسنده بر تدوين و تبيين آرای استاد فرزانه متمركز است. در مواردی كه موضع استاد شفاف نيست، سعی شده است كه با جمع و مقايسه آراء و عبارات مختلف، نظر ايشان تبيين گردد.
محمد حسن قدردان قراملكی