أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّي قَدْ وَلَّيْتُ النُعْمَانَ بْنَ عَجْلاَنَ الزُّرَقيَّ عَلَی الْبَحْرَيْنِ، وَنَزَعْتُ يَدَكَ، بِلاَ ذَمٍّ لَكَ، وَلاَ تَثْرِيبٍعَلَيْكَ، فَلَقَدْ أَحْسَنْتَ الْوِلاَيَةَ، وَأَدَّيْتَ الاََْمَانَةَ، فَأَقْبِلْ غَيْرَ ظَنِينٍ وَلاَ مَلُومٍ، وَلاَ مُتَّهَمٍ، وَلاَ مَأْثُومٍ، فَقَدْ أَرَدْتُ الْمَسِيرَ إِلَی ظَلَمَةِأَهْلِ الشَّامِ، وَأَحْبَبْتُ أَنْ تَشْهَدَ مَعِي، فَإِنَّكَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِی عَلَی جِهَادِ الْعَدُوِّ، وَإِقَامَةِ عَمُودِ الدِّيِنِ، إِنْ شَاءَ اللهُ
ترجمه
از نامه های امام عليه السلام به«عمر بن ابو سلمه مخزومی»فرماندار«بحرين»كه بدين وسيله او را بر كنار و«نعمان بن عجلان زرقی»را به جايش منصوب فرمود. [1]، [2]، [3]
اما بعد،من«نعمان ابن عجلان زرقی»را فرماندار«بحرين»قرار دادم،و اختيار تو را از فرمانداری آنجا بر گرفتم،بدون اينكه اين كار برای تومذمت و يا ملامت در برداشته باشد،چرا كه تو زمامداری را به نيكی انجام دادی و حق امانت را اداء نمودی.بنابر اين بسوی ما حركت كن بی آنكه مورد سوءظن يا ملامت،يا متهم و يا گناهكار باشی!زيرا من تصميم گرفتهام بسویستمگران اهل شام حركت كنم،و دوست دارم تو با من باشی،چرا كه تو ازكسانی هستی كه من در جهاد با دشمن و بر پا داشتن ستونهای دين از آنهااستعانت میجويم انشاء الله.
توضيحات
[1]قبل از شريف رضی ابن واضح در تاريخ خود ج 2 ص 190 و بلاذری در كتاب انساب الاشراف ص159 آنرا نقل كرده اند.
(مصادر نهج البلاغه ج3 ص346)
[2]عمر ابن ابی سلمه مخزومی فرزند ام سلمه همسر پيامبر اسلام صلی الله عليه و آله و سلم است وی در سال دوم هجرت در سرزمين حبشه بدنيا آمد و در مدينه در سال83 هجری درزمان حكومت عبد الملك مروان از دنيا رفت،او در جنگ جمل همراه علی عليه السلام بود، مادرش ام سلمه او را بياری امير مؤمنان(ع)فرستاد و طی نامه ای كه همراه اوبرای علی(ع) فرستاد نوشت،اگر نه اين بود كه جهاد بر زنان واجب نيست من در جهاد شركت میكردم.اما جهاد را خداوند بر ما واجب نكرده،اين پسرم كه به منزله جانم است فرستادم تا در خدمت شما با دشمنان خدا جهاد نمايد.ای امير مؤمنان!
او را بخير و نيكی توصيه فرما.
اين شخص از طرف علی عليه السلام فرماندار بحرين و فارس بوده است اين همانشخصی است كه،به هنگام غذا بر پيامبر وارد شد پيامبر به او فرمود:پسرم!نزديك يا،نام خدا را ببر،با دست راستت غذا بخور،و از آنچه در پيش روی تو استميل كن(يا بنی ادن قسم الله و كل بيمينك و كل مما يليك).
(اسد الغابه جزء چهارم ص79 و مصادر ج3 ص 375)
[3]نعمان ابن عجلان زرقی از بزرگان انصار،شاعری فصيح و بلندپايه است هنگامی كه بيمار بود پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم از او عيادت كرد.برايش دعا فرمود كه اگربيماری عادی است كه بر او عارض شده خدا شفايش دهد اگر امتحان است خداوند صبر و استقامت به او عنايت كند و اگر عمرش به پايان رسيده او را از اين جهان بدار رحمت خودش منتقل سازد.
پس از شهادت حمزه نعمان با خولة دختر قيس همسر حمزه ازدواج كرد از اشعاریكه در جريان خلافت پس از پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم سروده است اعتقاد او سبتبخلافتعلی(ع)روشن میشود وی در اين اشعار میگويد:
«فقل لقريش نحن اصحاب مكة(ع) و يوم حنين و الفوارس فی بدر»به قريش بگو ما همان مردمی هستيم كه در مكه با پيامبر بيعت كرديم و همان كسانی هستيم كه در جنك حنين نبرد كرديم و همان پهلوانان بدريم.
نصرنا و آوينا النبی و لم نخف(ع) صروف الليالی و العظيم من الامری ما بياری پيامبر برخاستيم، او را پناه داديم و از هيچ نقشه و مبارزهایوحشتبخود راه نداديم.
و قلنا لقوم هاجروا قبل مرحبا(ع) و اهلا و سهلا قد امنتم من الفقر به آنها كه در آغاز مهاجرت نمودند و بمدينه آمدند،مرحبا و آفرين گفتيم و يادآور شديم كه از فقر و تنگدستی در امان خواهيد بود.
نقاسمكم اموالنا و بيوتنا كقسمة ايسار الجزور علی الشطر
ما اموال و خانههای خود را با شما تقسيم میكنيم و در اين راه از هيچ چيزدريغ نداريم.
و قلتم حرام نصب سعد و نصبكم عتيق ابن عثمان حلال ابا بكر
(اما پس از رحلت پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم كه عده از اهل مدينه خواستند سعد ابن عباده را امير قرار دهند)گفتيد نصب سعد بر امارت حرام است ولی ابو بكر را خود خليفه ساختيد و آنرا حلال شمرديد!
و كان هوانا فی علی و انه لاهل لها يا عمر من حيث لا تدری
اما خواسته ما علی(ع)بود و او اهليتخلافت را داشتبدون اينكه شمااين مطلب را دريابيد.
وصی النبی المصطفی و ابن عمه و قاتل فرسان الضلالة و الكفرعلی
وصی پيامبر است و پسر عموی او و قاتل پهلوانان كفر و ضلالتاست.
(مصادر نهج البلاغه ج3 ص 345 و اسد الغابه جزء پنجم ص26)