با فرض اينكه علت افزايش طلاق ناشي از ناآگاهي باشد، راههاي متعددي براي اطلاعرساني و آگاهيبخشي وجود دارد. بخشي از مسئله بعد فرهنگي دارد و در واقع عمومي است كه از طريق آموزش و پرورش و حتي آموزشهاي دانشگاهي ميشود بخشي از اطلاعات را كه جنبه بنيادين دارد، به مرور و در طي دورهاي كه فرد براي تشكيل خانواده آماده ميشود به آنان آموزش داد. بخشي هم كه در واقع اختصاصي است، يعني امكان عرضه در تريبونهاي عمومي را ندارد، بايد در قالب يك سري كارگاههاي ويژه و فشرده و با حضور كارشناسان براي كساني كه آمادگي ازدواج دارند و در مرحله تشكيل خانواده هستند برنامه ریزی شود.
به نظرم در حوزه طلاق، بخشي از آسيبهاي ما ناشي از اين است كه افراد تحت تاثير مصرف خاص رسانهاي ، گاهي در روندهاي خانواده تجديد نظر ميكنند و گرفتار يك سري خود اجتهاديها ميشوند، يك سري بينشها و نگرشهاي غلطي در آنها شكل ميگيرد كه فكر ميكنند به راحتي ميتوانند قيد خانواده را بزنند. فكر ميكنند از هم جدا شدن يك حق متقابلي است كه افراد دارند. خانواده و جايگاه اوليهاش كه در ذهن آدمهاي سنتي وجود دارد خيلي در ذهن آنها نيست. خيلي راحت با قبح طلاق كنار ميآيند و حتي جشن طلاق برگزار ميكنند. ميشود گفت تقريبا بخشي از چرخشهايي كه در ذهن آدمها ايجاد شده، ناشي از اين موجهاي فرهنگي وارداتي است كه از كانالهاي رسانه وارد ميشود و مخاطب ايراني به اين پيام اعتماد دارد. اين اعتماد خودش ناشي از بيسوادي رسانهاي و ضعف سواد رسانهاي ميشود. . به دليل اينكه افراد مصرف رسانهاي زيادي دارند، لذا از دوره طفوليت تا پايان عمر بخش قابل توجهي از فرصت و فراغتشان با رسانه طي مي شود. قاعدتا بايد منطق استفاده درست از رسانه را بدانند، ولي در كشور ما اين امر به نظر من هيچ متولي مشخصي ندارد.
متن تفصیلی مصاحبه در ویژه نامه موسسه مطالعاتی صراط مبین درج خواهد شد.
شرف الدین : شکسته شدن قبح طلاق متاثر از موجهاي فرهنگي وارداتي است
صراط مبین درگفتگو با دکتر حسین شرف الدین جامعه شناس و عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ، به بررسی گسترش آمار طلاق در کشور و رشد روز افزون آن و جای خالی آموزش مهارت های زناشویی پرداخته است.