شاخصههای یک هیئت عزاداری مطلوب چیست و شدت و ضعف این شاخصهها در هیئات مذهبی امروز چگونه است؟
فلسفه عزاداریها و تأسیس تشکلهای دینی و مذهبی در تکایا، حسینیهها، مساجد، هیئات و منازل به یک چیز برمیگردد و آن این است که نام، یاد و پیام ائمه هدی(ع) در زندگی افراد برای درس گرفتن و تبعیت از مشی آنها، ساری و جاری باشد. با این فلسفه، باید به دنبال یک سبک زندگی متعالی مثل زندگانی ائمه بود لذا هر هیئت و هر مراسم و تشکل عزاداری که در این مسیر گام بردارد، هیئت مطلوب و پسندیدهای است. یک هیئت مطلوب حداقل سه شاخصه باید داشته باشد؛ اول، معرفتافزا باشد، دوم، ایمانافزا باشد و سوم بصیرتافزا باشد.
در هیئات باید نسبت به بیان معارف شیعی، ارزشهای ائمه(ع)، ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی زندگی ائمه(ع) اقدام کرد. در کل باید نسبت به تمام معارف دین و شریعت، شناخت مخاطبین و مستمعین را افزایش داد. در زمینه ایمانافزایی هم با توجه به اینکه روضهخوان و منبری با یک ظرفیت خوبی از مستمعین و مخاطبین روبهروست، باید با مرام، منش و تواضع اخلاقی خود، ایمان افراد را افزایش دهد و دل و قلب آنها را به دین خدا و ارزشهای الهی سوق دهد.
در زمینه بصیرتافزایی هم باید گفت که مخاطبینی که به هیئت میآیند، ظرفیت خوبی را به وجود میآورند و فرد واعظ یا مداح که در مراسم حضور پیدا میکند، باید نسبت به دوست، دشمن، ظالم و مظلوم موضع داشته باشد. کسانی که به هیئت میآیند باید از اتفاقاتی که در اطراف آنها در داخل و خارج رخ میدهد، تحلیل داشته باشند و نسبت به انقلاب و کسانی که در مسیر انقلاب هستند یا با آن زاویه دارند، آگاه باشند. همه این مفاهیم باید در ظرفیت سازمانی هیئات ریخته شود و به عنوان یک خوراک برای مخاطبین و مستمعین ارائه شود.
کارکردهای هیئات مذهبی در جامعه را بیان نمایید، چه کسانی در این مسئله دخیل هستند؟
در هیئات مذهبی سه گروه نقش اصلی و کلیدی را دارند؛ بانیان این هیئات، وعاظ، منبریها و روحانیون و سوم مداحان و ذاکرین اهلبیت(ع). اینها باید با سه رویکرد ایمانافزایی، معرفتافزایی و بصیرتافزایی حرکت کنند. اگر این سه مؤلفه و رویکرد از هیئت گرفته شود، قطعا نمیتواند به سرمنزل نهایی دست یابد.
این سه گروه باید به وظایف خود واقف باشند؛ نکته اول وظیفهشناسی این بانیان است ثانیاً اینکه باید عامل به وظیفه خود هم باشند و ثالثاً دغدغه آنها، آن سه مؤلفهای باشد که به عنوان شاخص هیئت مطلوب از آنها نام برده شد.
گاهی ممکن است نیت روحانی، مداح و یا بانی، خیر باشد ولی عامل به موضوع نباشد و برخی حرکات و رفتارهای فردی او که در جلوی چشم اطرافیان است، مناسب نباشد. امروزه مردم بیشتر به رفتارها نگاه میکنند تا گفتارها.
موضوع دیگر این است که متأسفانه در برخی جاها دیده میشود که فقط به دنبال معرفتافزایی یا ایمانافزایی هستند و کاری به بصیرتافزایی ندارند. اگر واعظ یا مداحی به هیئت دعوت شود که کاری با دوست و دشمن و ظالم و مظلوم نداشته باشد و فقط دنبال گریاندن مردم باشد و خیلی وارد مسائل سیاسی نشود، این ره به ترکستان است! چون اگر سیاست از جریان کربلا و روضهخوانی گرفته شود، اصلاً چیزی باقی نمیماند.
تمام ابعاد وجودی و محتوای جریان کربلا از لحظه بیعت نکردن اباعبدالله(ع) با یزید و والی مدینه تا روز شهادت ایشان در دهم محرم سال 61 که حدود 166 روز طول میکشد، سیاسی است.
چگونه میتوان کارکردهای هیئتها را در جامعه تقویت نمود، نقش نهادهای حاکمیت در این زمینه چیست؟
اولاً باید نقش خود مردم را نادیده نگرفت. حتماً باید روح و روش سنتی این هیئات که به تعبیر امروزی سازمانهای مردمنهاد محسوب میشوند، حفظ شود و در آن دخالت نشود. باید اجازه داد که همانگونه که در گذشته و بدون هیچ پشتوانهای این هیئات برگزار میشود، این روند ادامه یابد.
در مورد نهادهای حاکمیتی به خصوص سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان اوقاف که با هیئتها سروکار بیشتری دارند، باید گفت که اینها باید سه نقش را ایفا کنند؛ اول نقش حمایتی، دوم نقش هدایتی و سوم هم نقش نظارت است. یعنی اینها جدا از اینکه باید اجازه دهند که مردم کار خود را انجام دهند، باید کار حمایت، هدایت و نظارت را هم انجام دهند.
روحانیت چگونه میتواند معارف دینی را در هیئات مذهبی گفتمان سازی کند؟
مقام معظم رهبری چند وقت پیش به مداحان و هیئات مذهبی فرمودند که باید به دنبال گفتمانسازی باشند. تعریف ایشان از گفتمان این بود که فکر و اندیشه عملی در بین مردم رواج پیدا کند و سکه رایج شود یعنی روحانیت و وعاظ باید آنقدر مطلبی را تکرار کنند که تبدیل به گفتمان رایج شود.
روحانیت و منبریها باید معارف دینی را در هیئات با چند ویژگی بیان کنند؛ اول، از خودشان و برای خود نگویند بلکه از خدا و برای خدا صحبت کنند! اخلاص باعث میشود که آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند.
دوم اینکه باید با مطالعه و اشراف کامل بر یک دوره تاریخ اسلام، قرآن، ادعیه و مناجات صحبت کنند. باید در مورد کلماتی که به کار میبرند، دقت لازم را داشته باشند. در گذشته منبرها فقط در اختیار روحانیت بود ولی الان فضای مجازی همه چیز را در برگرفته است. وفتی سخنران در بالای منبر تفسیر یک آیه قرآن را میگوید، مستمع سریع در گوشی موبایل خود جستجو میکند تا درستی آن را بررسی کند. هر روحانی حداقل برای هر منبر باید 10 ساعت مطالعه کند تا مستند صحبت کند.
سوم اینکه باید سعی کند مطالبی که میگوید تکراری نباشد و به مقتضای حال مخاطب، خوراک فکری لازم را تولید و ارائه کند. این خوراک باید با ذائقه جوان، پیر، زن، مرد، دختر و پسر سنخیت داشته باشد. ذائقه مردم امروز حتی با ذائقه افراد 10 سال قبل هم متفاوت است. امروزه اولاً وقت مردم کم شده است و ثانیاً کمحوصله شدهاند. سوم اینکه چیزی را به صورت تعبدی و بدون دلیل و منطق نمیپذیرند. مردم چیزی را با حالت تبختر، تکبر و فریاد زدن نمیپذیرند و مطالب منبر حتماً باید مستدل، منطقی، ناصحانه، خیرخواهانه، دلسوزانه و با زبان لیّن و نرم باشد.
بسترها و زمینههای بروز مداح محوری چیست؟ و چگونه می توان با آن مقابله کرد؟
متولی امر دین و مرزبان اعتقادات مردم در عصر غیبت کبری، روحانیت و عالمان ربانی بودهاند و ابزار تبلیغ و ترویج دین خدا و مرزبانی از اعتقادات مردم هم، همین روضهها و جلسات هستند. وقتی روحانیت جا خالی کند و به وظیفهاش به خوبی عمل نکند، طبیعتاً افرادی جایگزین میشوند که امروز دیده میشود که بخشی از منابر، مساجد و هیئات به دست آنها افتاده است.
تعبیر مقابله خیلی مناسب نیست و اگر قصد مقابله هم باشد، دیگر دیر شده است. روحانیت باید به وظیفه خود عمل کند و مخاطبشناس و بهروز باشد. باید به خوبی مطالعه کند و شئون طلبگی را رعایت کند. روحانیت نباید با منبر و از طریق دین خدا کاسبی کند و با مخاطبین خود خوشرو و خوشبرخورد و متواضع باشد. همچنین باید وقت گذاشته و با مردم باشد. اگر این الزامات وجود داشته باشد آن گاه مسجد و هیئت، روحانیمحور میشود.
وقتی در مسجد اختلاف هست و هیئت امنا، بانی هیئت، امام جماعت و بسیج هر کدام حرف خود را بیان میکنند، طبیعی است که دیگر در آنجا روحانی نمیتواند محور باشد. روحانی باید پدر باشد و وقتی که پدر شد، طبیعتاً همسر و بچهها از او تبعیت میکنند. انسان در منزل خود هم اگر چند بار حقوق همسر و فرزندی را رعایت نکند، طبیعتاً بار دوم یا سوم در مقابل او میایستند.
روحانی باید نیم ساعت زودتر به مسجد رود و نیم ساعت دیرتر بیرون آید و در حوزه فردی، اخلاقی و اجتماعی، خیرخواه مردم باشد و در شادی و غم آنها شریک باشد. وقتی که اینطور باشد، محور میشود و حرف او اثر دارد.
متأسفانه برخی از روحانیون میگویند که خواندن قرآن ثواب دارد ولی با مؤمنین قرآن نمیخوانند و وقتی آنها شروع به خواندن قرآن میکنند، او از مسجد میرود. روحانی که مؤمنین نیم ساعت منتظر او میمانند که برای نماز در مسجد حضور پیدا کند و او با عجله وارد مسجد میشود و بعد از نماز هم سریع میرود، اثری نخواهد داشت. روحانی که اصلاً با مردم صحبت و احوالپرسی ندارد و به بچههایی که برای احوالپرسی جلوی او میآیند ، اهمیتی نمیدهد، معلوم است که به حاشیه میرود.
البته بخشی از این مشکل هم به این علت برمیگردد که دشمن به شدت کار میکند و مردم را نسبت به روحانیت بدبین و بیاعتماد میکند. متأسفانه برخی از روحانیون هم در این پازل بازی میکنند و کار به جایی میرسد که فردی که صدای خوبی دارد و جوانتر است، با پولهای کلان و گزاف جوانان را به سمت خودش جذب میکند. سلبریتی فقط در حوزه بازیگری نیست بلکه در حوزه مداحی و عزاداری هم هست!
دشمن با تمام قوت و قدرت فعالیت میکند که بین روحانیت و هیئات فاصله اندازد و افراد لباس شخصی یا مداح که نوعاً با معارف دین آشنایی خوبی ندارند، جایگزین روحانیت شوند. در برخی از این هیئات، حتی محتوای آنها بر ضد اهداف مقدس سیدالشهداء(ع) است. در حال حاضر شیعه انگلیسی همین کار را میکند، قمه میزند ولی وقتی جنگ یمن میشود، اینها لال شدهاند.
راهکارهای شما برای ارتقای بعد شناخت دینی و گذر از عاطفه گرایی صرف در هیئات چیست؟
وعاظ باید دین را با زبان ساده و بیپیرایه و به صورت کاربردی برای مردم تبیین کنند. وقتی مخاطب، زیبایی دین را دریافت، حتماً به سمت آن سوق پیدا میکند. متأسفانه امروز در هیئات کشور غالباً شور و عاطفه رایج است و گفتمانسازی شده است. البته این در جای خود خوب است ولی شور را باید با شعور همراه و ممزوج کنند. یعنی امروز هیئت علاوه بر شور، عاطفه، گریه، اشک، آه و بر سر و سینه زدن و مرثیه و روضهخوانی، باید هیئتی باشد که شعور و مبنای عقلانی داشته باشد.
وعاظ باید اهداف عزاداری، فلسفه عزاداری و پیام ائمه(ع) را تبیین کنند و آنقدر آن را بیان کنند که سکه رایج و گفتمان شود. این گفتمانسازی مقدمهای برای جریانسازی است. وقتی یک مسئله و موضوعی در جامعه تبیین شد و همه به آن سمت سوق پیدا کردند و به تعبیر مقام معظم رهبری تبدیل به سکه رایج در کشور شد، در اینجا عدهای به صورت یک جریان به دنبال آن موضوع میروند.
در ابتدای انقلاب بچههای خیلی از این هیئات شهید شدند چون آن واعظ یا مداح و ذاکر اهلبیت(ع) آنقدر از جبهه، شهادت و دفاع میگفت که تبدیل به گفتمان شده بود. همه میخواستند از یکدیگر برای رسیدن به فوز عظیم شهادت سبقت گیرند. امروز هم همینطور است. اگر در یک هیئتی واعظ، مداح و بانی، جوانان را طوری تربیت کنند که ادب ورود و خروج به هیئت، احترام به پیرمردهای مجلس، وقتشناسی و اتمام به موقع مراسم هیئت برای قضا نشدن نماز صبح، بلند نکردن صدای بلندگو به خاطر عدم مزاحمت برای همسایگان، راهبندان نکردن دستههای عزاداری و ... گفتمانسازی شود، خیلی از آسیبها از بین میرود.
اگر در هیئت یک بار، دو بار، ده بار یا بیست بار گفته شود که آقای مخاطب و مستمع! وقتی به خانه برگشتید، باید به دست و پای پدر و مادر خود بوسه زنید، تبدیل به گفتمان میشود و پدر و مادر متوجه میشوند که این هیئت، بچه را خوب تربیت میکند. یعنی هیئات علاوه بر آن جنبه عاطفی که نمک کار است، باید فرد را تربیت کنند.
امام(ره) جمله زیبایی دارند که میفرمایند: دستگاه سیدالشهداء(ع) یک کمینگاه است. مثل اینکه برای پرندهها و چرندهها دانه میپاشند! این بچهها به هیئت میآیند و به دام اباعبدالله(ع) میافتند و بیمه میشوند! اگر این را گفتمانسازی کنند و فقط به آن جنبه اشک، آه و گریه اکتفا نکنند و به جنبه عقلانی و مطلع بودن از زندگی اهل بیت هم توجه شود، آنگاه وقتی جوان ایرانی به بقیع میرود، می تواند در مقابل سؤال کابلیها و افغانیهای وهابی از جزئیات زندگی ائمه، پاسخ داشته باشد.
اینکه خیلی وقتها از پاسخ عاجز هستند دلیلش این است که از محرم و صفر فقط آن جنبه عاطفی را ترویج دادهاند و تبدیل به گفتمان شده است. حال آنکه وقتی امام(ره) میفرمایند که هر چه داریم از محرم و صفر است و محرم و صفر اسلام را زنده نگه داشتهاند اسلام، فقط گریه و آه نیست بلکه تمام ابعاد دین و شریعت را دارد.
به نظر شما ادامه روند فعلی در موضوع هیئات و مداحان به کجا منتهی میشود و چه آیندهای را برای این مسئله تصور میکنید؟
بعد از انقلاب و از دهه 70 به بعد که مداحی و ذاکری به شیوه جدید رونق گرفته است، هر چه پیش رفته است، آفتها و آسیبها بیشتر شده است. به نظر میرسد که نهادهای حاکمیتی مانند سازمان تبلیغات و اوقاف و سه گروه بانیان، وعاظ و مداحان اگر به خودشان نیایند و همافزایی و همفکری نکنند، به سمت وضعیت مناسبی نخواهیم رفت.
خلاصه راهکارها:
1-سه گروه اصلی مدیریت هیئات یعنی بانیان، مداحان و روحانیون باید سه شاخصه معرفتافزایی، ایمانافزایی و بصیرتافزایی را در هیئات ترویج کنند.
2-رفتار بانیان، مداحان و روحانیون بسیار مهمتر از گفتار آنهاست. باید حساسیت این سه گروه را در مورد رفتار خود با مهمانان هیئات، بالا برد.
3-معرفتزایی و ایمانافزایی بدون بصیرتافزایی ممکن نیست. باید هیئاتی که در مورد مسائل جاری کشور و جهان بیتفاوت هستند، متوجه کرد که تمام حرکات سیدالشهدا سیاسی بوده است.
4-نهادهای حکومتی باید اجازه دهند که هیئات حالت مردمنهاد بودن خود را حفظ کند و همانطور که در گذشته به صورت مردمی اداره میشده است، این روند ادامه یابد. البته این نهادها نقش حمایتی، هدایتی و نظارتی را در صورت لزوم نباید فراموش کنند.
5-مداحان و روحانیون باید شعارها و مفاهیم مناسب را آنقدر در هیئات تکرار کنند تا تبدیل به سکه رایج و گفتمان غالب شود.
6-روحانیون قبل از ارائه منبر باید مطالعه کافی داشته باشند و مطالب خود را با استدلال و منطق کافی و با زبان لیّن و لطیف بیان کنند.
7-روحانیت باید خود را از دعوای مداح، هیئت امنا و بانی خارج کند و مانند پدر با همه رفتار کند.
8-روحانیون باید به اندازه کافی در مسجد وقت گذاشته و با مردم ارتباط مستمر داشته باشند.
9- روحانی مجلس باید در تمام مراسم به همراه مداح حضور داشته باشد و بعد از سخنرانی خود بلافاصله مراسم را ترک نکند. بدین ترتیب مداح هم مراقب صحبتهای خود خواهد بود و از روحانی هیئت، تأثیر معرفتی مثبتی دریافت خواهد کرد.
10- هیئت باید علاوه بر تقویت بعد عاطفی، بعد تربیتی افراد را هم مد نظر داشته باشد. مواردی مانند ادب ورود و خروج به هیئت، احترام به پیرمردهای مجلس، وقتشناسی و اتمام به موقع هیئت برای قضا نشدن نماز صبح، کم کردن صدای بلندگو جهت عدم ایجاد مزاحمت برای همسایگان، راهبندان نکردن دستهجات عزاداری و ... باید توسط مداح یا روحانی هیئت مدام برای عزاداران تذکر داده شود.
لزوم مطالعه کافی روحانیون قبل از ارائه منبر/ هیئت ها حالت مردمنهاد خود را حفظ کنند
حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد مهری؛ رئیس دفتر شورای نگهبان استان قم