نامه(49)
ومن كتاب له عليه السلام
إليه
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الدُّنْيَا مَشْغَلَةٌ عَنْ غَيْرِهَا، وَلَمْ يُصِبْ صَاحِبُهَا مِنْهَا شَيْئاً إِلاَّ فَتَحَتْ لَهُ حِرْصاً عَلَيْهَا، وَلَهَجاً بِهَا وَلَنْ يَسْتَغْنِيَ صَاحِبُهَا بِمَا نَالَ فِيهَا عَمَّا لَمْ يَبْلُغْهُ مِنْهَا، وَمِنْ وَرَاءِ ذلِكَ فِرَاقُ مَا جَمَعَ، وَنَقْضُ مَا أَبْرَمَ!لَوِ اعْتَبَرْتَ بِمَا مَضَى حَفِظْتَ مَا بَقِيَ، وَالسَّلاَمُ
ترجمه
از نامه هاى امام عليه السلام به«معاويه» [1]
اما بعد!دنيا انسان را به خود مشغول و از غير خود بيگانه مىسازد.دنيا پرستان به چيزى از دنيا نمىرسند مگر اينكه درى از حرص به رويشان گشوده مىشود.و آتش عشق آنان تندتر مىگردد. كسى كه به دنيا برسد هرگز بآنچه دارد قانع نيست.و به دنبال آن فراق و جدائى و پنبه كردن بافته ها است!و اگر از آنچه گذشته است عبرت گيرى آنچه را باقى استحفظ خواهى كرد.و السلام
توضيحات
[1]اين نامه چنانكه در شرح هاى نهج البلاغه(در عنوان نامه)آمده امام(ع)به معاويه نوشته ولى از توضيحات شروح بر مى آيد كه اين نامه اى بوده كه امام(ع)به عمرو عاص نوشته است. نصر ابن مزاحم در كتاب صفين در ص 110 با كمى تفاوت در بعضى از الفاظ آورده كه امام آن را به عمرو عاص نوشته است.
ابن اعثم كوفى در كتاب الفتوح ج3 ص323 و دينورى در اخبار الطوالص 154 نيز همين معنى را گفته اند.
(مصادر نهج البلاغه ج3 ص 384)