رفراندوم مجدد جمهوری اسلامی؛ آری یا نه؟

رفراندوم مجدد جمهوری اسلامی؛ آری یا نه؟[1]
«مهدی ابوطالبي»[2]

جناب آقای دکتر ابوطالبی، به نظر شما امام(ره)چگونه به تلفیق جمهوریت و اسلامیت در مدل حکومتی‌شان برای انقلاب رسیدند؟


اصول کلی تلفیق اسلامیت و جمهوریت در مدل امام(ره)، ریشه در اصول نظام سیاسی اسلام دارد. ما در نگاه اسلامی، در بحث سیاست و حکومت، بحثي کلی داریم که مورد اتفاق همه‌ي اندیشمندان اسلامی و به طور کلی‌تر تمام اندیشه‌ورزان سیاسی است. آن بحث این است که حکومت باید مقبولیت مردمی داشته باشد. این موضوع باعث شد که امام(ره) فرآیندی را برای نظام حکومتی پیش‌بینی کنند تا مردم بتوانند در مواقعی، مقبولیت خودشان را ابراز و اظهار کنند. بنابراین از عنوان «جمهوری» که در برابر رژیم‌های سلطنتی و دیکتاتوری به کار می‌رود، استفاده کردند تا نشان دهند در این حکومت عموم مردم دخیل هستند. در عین حال اين حكومت، اسلامی هم هست و بنابراين «جمهوری اسلامی» متولد شد. به اين معنا كه قالب جمهوری بود و محتوا اسلامی.
نكته‌ي ديگر اين است که اگر به جمهوری اسلامی به عنوان یک مدل نظام سیاسی در بین سایر مدل‌ها نگاه کنیم، مي‌بينيم اسلام برای حکومت، مدلي به معنای امروزی ندارد. اسلام اصول و شیوه‌های کلی اداره‌ي حکومت را مطرح کرده، اما ساختارها را به طور خاص تعیین نكرده است. از اين رو ما مي‌توانيم ايده‌ي ولایت و حاکمیت فقيه را به عنوان ايده‌ا‌ي براي اجراي اصول کلی احکام اسلامی در قالب‌های مختلف نظام‌های حکومتی پیاده کنیم. یکی از این قالب‌ها جمهوری است. از جانب ديگر، باید ببینیم در هر زمانی با توجه به اقتضای شرایط زمانی و وضعیت موجود کدام قالب برای ما مقدور است. براي مثال، در دوره‌ي مشروطه، به سبب اين كه دست فقها برای حضور در حکومت تا حدی باز بود، همان بحث ولایت فقيه را در حد مقدور (به تعبير علامه نائيني) در قالب نظام مشروطه گنجاندند. بعد از انقلاب اسلامی زمینه‌اي فراهم شد و فضای بیشتری باز شد و ولايت فقيه در قالب نظام جمهوری شكل گرفت. بنابراين، نتيجه مي‌گيرم كه دخالت مردم ریشه‌ي اصولی و دینی دارد و اين كه به حسب اقتضای زمان، بايد مدلي را براي پياده كردن ايده‌ي ولايت فقيه انتخاب کرد.
برخی معتقدند که امام(ره)تنها برای ساكت كردن مخالفان و جلوگیری از بهانه‌گيري‌هاي ‌آن‌ها اصرار به رفراندوم داشتند. نظر شما چیست؟
نه این طور نیست. امام(ره) هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب در بیاناتشان آشكارا تأکید کردند که برای نظر مردم در حکومت نقش قائل‌اند. به ویژه هنگام تأسیس حکومت، باید مردم به طور حتم تمایل کلی‌شان را به حکومت نشان داده باشند. بنابراین اگر فقط به سبب ساكت كردن مخالفان بود، به نظر بنده شاید به آن رفراندوم نیازی نبود. امام(ره) آن قدر طرفدار داشت که با همین مردم جلوی مخالفان می‌ایستاد. می‌گفتند این مردم حکومتی را می‌خواهند که بنده می‌خواهم و مي‌توانستند به همين سخن استناد كنند. اما امام(ره) به واقع به این که مردم باید در حکومت دخیل باشند، توجه داشتند؛ زيرا همه می‌دانند که در بحث‌های سیاسی، مشروعیت، به ویژه مشروعيت جامعه ‌شناختی حکومت، به مردم است(البته منظورم مشروعيت فلسفي حكومت نيست). هر چقدر مردم حکومتی را بیش‌تر بخواهند، پایه‌اش محکم‌تر است.
امروزه می‌بینید كه به محض این که به عنوان مثال انتخابات مجلس ما باشکوه برگزار می‌شود، دشمنان در مقابل ما کوتاه می‌آیند. همیشه هم این طور بوده و هست. در مورد حکومت اسلامی هم همین‌طور است. البته حکومت اسلامی برای دخالت و نظر مردم محدوديت قائل است. این طور نیست که هرچه مردم خواستند، اجرا شود. اما کلیت این که نظام باید مقبول مردم باشد و مردم این حس را داشته باشند که در نظام دخیل‌اند و این نظام برآمده از خواست آن‌هاست، وجود دارد. آن‌ها بايد خودشان را با نظام یکی بدانند. ما باید ابزارهایی برای اجرايي شدن اين بحث فراهم مي‌كرديم که به طور قطع خود مدل جمهوری فراهم ‌کننده‌ي این بحث هم هست، در عین این که امام(ره) بارها و بارها تأکید کردند که ما جمهوری گذاشتیم، جمهوری اسلامی هم گذاشتیم و نظر مردم هم برایمان مهم است، البته با توجه به این که مردم ما مسلمان‌اند و غیر از اسلام هم چیز دیگری نمی‌خواهند.
آیا این اشکال وارد نیست که در 12 فروردین 1358 رأی به جمهوری اسلامی آگاهانه و عالمانه نبود، بلکه بر اثر احساسات مذهبی بوده است؟ اگر اين طور باشد، اعتبار كافي دارد؟
نخست آگاهانه نبودن را باید معنا کنیم. آيا منظور این است که مثلاً «نمی‌دانستم چه می‌خواهم؟» «ميشل فوكو» مي‌گويد این مردم وقتی می‌گویند حکومت اسلامی، دقيقاً می‌دانند چه می‌خواهند. او به عنوان یک ناظر بی‌طرف خارجی کاملاً اعتراف می‌کند که مردم می‌دانند چه می‌خواهند و مردم ما به واقع می‌دانستند. در حال حاضر هم می‌دانند چه می‌خواهند. مردم ايران به نوعی حکومت آرماني علی(علیه السلام) را الگو قرار دادند و می‌خواستند چیزی شبیه به آن حکومت داشته باشند. در حال حاضر هم همين دغدغه را دارند. امروزه انتقادهای عموم مردم به حكومت نوعي مقايسه بين حكومت فعلي و حكومت زمان حضرت علي(علیه السلام) است.
نکته‌ي دیگر بنده در مورد بحث احساسات مذهبی و تقلید است. من با احساسات مذهبی مشکل دارم. چرا اگر مردم نسبت به «كمونيسم» علاقه نشان بدهند، عقلانی است، ولی وقتی به مذهب روي بیاورند، دیگر عقلانی نیست؟ در نگاه اسلامی ما که یک دین کاملاً عقلانی است و آشكارا همه‌ي علمای ما در آیات و روایات تصریح كرده‌اند اصل پذیرش دین و اصولش عقلانی است و تقلیدی نیست، مردم مسلمان دیني را انتخاب کرده‌اند. اصل دین که تقلیدی نیست. حالا این دین را انتخاب کردند و پسندیدند، از اين رو هر جا بر اساس این دین عمل کنند، دیگر عقلانی است. دیگر به آن نمی‌گویند احساسات. اصلاً رفتار انسان بر اساس دو پایه است، یکی شناخت و ديگري انگیزه‌ها و هیجانات عاطفی. شناخت و عقلانیت محض نداریم. وقتی انساني می‌خواهد مرتكب رفتاري شود، باید دو پایه داشته باشد:
اول: بداند این رفتار درست است یا غلط
دوم: اين كه میل به انجام آن رفتار داشته باشد و این میل یعنی آن احساسات به همين سبب است كه بسیاری از مردم با وجود آن كه مي‌دانند غیبت کردن بد است، باز هم انجامش می‌دهند. انجام این كار به آن دلیل نيست که ما شناخت نداریم؛ علتش این است که انگیزه، میل درونی و هیجانات مان به ترک این غیبت تحریک نشده است.
نکته‌ي بعدي در مورد «تقليد» است. اگر در جمهوري اسلامي مردم تقليد كردند و بر اين اساس به جمهوري اسلامي رأي دادند، مي‌توان ادعا كرد در غرب هم تمام انتخابات‌ها بر اساس تقليد از سران حزب بوده است. در غرب هم مردم از سران احزاب تبعیت می‌کنند. هیچ وقت آن مردم در بدنه‌ي حزب و در تصمیم‌گیری‌هایش نیستند. نخبگان در حزب تصمیم می‌گیرند و عده‌اي از مردم طرفدار آن‌ها مي‌شوند. اگر اسم حركت مردم ايران را می‌گذارید تقلید، پس در دموکراسی غربی هم تقلید وجود دارد.
با توجه به این که امام(ره)فرموده‌اند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است، آیا بعد از گذشت 33 سال از جمهوری اسلامی به برگزاری رفراندومي ديگر نياز نداريم؟
«رفراندوم» یک لفظ در ادبیات نظام‌های دموکراتیک است. اگر می‌خواهیم درباره‌ي «رفراندوم» در آن فضا بحث کنیم، وارد مقوله‌ي ديگري مي‌شويم. اما برگزاري «رفراندوم» به منظور كسب مقبولیتی که در نگاه اسلامی وجود دارد، با نمونه‌ي غربي‌اش متفاوت است. شواهد فراواني وجود دارد که حکومت اسلامي مقبول مردم است. همین مشارکت 60، 70 و 80 درصدی مردم در انتخابات‌ها نشان‌ دهنده‌ي این است که حکومت در مجموع مقبول مردم است، هرچند مردم انتقادهايی دارند. در همه‌ي نظام‌ها هم این انتقادها وجود دارد. شاهد ديگر براي مقبوليت نظام، حضور در راهپیمایی‌هاست. همان مردمی که در جاهایی ناراضی‌اند و غُر می‌زنند، در انتخابات و راهپیمایی‌ها شرکت می‌کنند. بنابراین مردم ناراضی‌اند، اما این نارضایتی آن قدر عمیق نیست که بخواهند اساس نظام را زیر سؤال ببرند. از اين رو اگر منظور از «رفراندوم» همان مقبولیت عمومی باشد، شواهد نشان می‌دهد مقبولیت عمومی وجود دارد و ما با نبود مقبولیت مواجه نيستيم. گاهي ممكن است قشرهای خیلی خيلي محدودی، نارضايتي‌شان را هم ابراز کنند، ولی خیلی محدود هستند. اگر این عدم مقبولیت زياد بود، باید یک اتفاق(مثل اتفاق‌هاي زمان شاه) از طرف مردم ابراز مي‌شد. اما در ادبیات غربی و دموکراسی، هیچ نظامی بعد از 30 سال و حتی بعد از 100 سال، به این راحتی دست به رفراندوم نمی‌زند. رفراندوم قاعده‌ای دارد و آن هم این است که طبق یک ساختار قانونی باید تعدادی از نمایندگان مردم پیشنهاد بدهند. این پيشنهاد بايد در شرایطي قانونی در کشور تصویب شود. کسی امروزه جلوی رفراندوم را در جمهوری اسلامی نگرفته است. طبق ساختاری که در قانون چیده شده است و همه باید تابع آن باشند، رفراندوم ممنوع نيست. راه‌هايي كه قانون برای رفراندوم پیش‌بینی کرده، در متن قانون اساسی پیش‌بینی شده است و مردم به آن رأی داده‌اند. همین راه باید طی شود. هیچ کس هم نگفته ما رفراندوم نمی‌گذاریم. رفراندوم مراحل و شرایطي دارد. هر وقت طبق آن شرایط، افراد مربوط رفراندوم را پیگیری کنند، می‌توانند رفراندوم برگزار كنند؛ پس منعی از طرف جمهوری اسلامی برای رفراندوم نبوده است.
از آن طرف، در فضای دموکراتیک، هيچ نظامي به این راحتی به رفراندوم نمی‌رسد. کدام نظام‌ در دنیا ممکن است به راحتي تن به رفراندم بدهد؟ ممكن است کسی بگوید شما به نظام‌های دیگر چه کار دارید؟ ما اسلامی هستیم و بايد در اين چارچوب بحث كنيم. من جواب بخش اسلامی‌ ماجرا را دادم و گفتم در نظام اسلامی، مقبوليت نظام بديهي است. اما اگر می‌خواهیم با ادبیات دموکراتیک صحبت کنیم، باید ببینیم دموکرات‌ها و حکومت‌های دموکراتيك چگونه عمل می‌کنند. آن‌ها هیچ وقت به اين راحتي رفراندوم برگزار نمي‌كنند. نظام‌های آمریکا، انگلیس و فرانسه که خودشان را مهد دموکراسی می‌بینند، چه زماني رفراندوم برگزار کرده‌اند؟ در حالی که اگر مقایسه کنیم، می‌بینیم مقبولیت عمومی که شاخصه‌اش مشارکت‌های مردمی است، در آن کشورهاي دموکراتیک خیلی پایین‌تر از كشور ماست. متوسط مشارکت ‌مردمي آن‌ها بین 40 تا 45 درصد است، در حالی که متوسط مشارکت ما بین 60 تا 70 درصد است. با وجود انبوه اعتراض‌هاي مردمي در آمريكا و اروپا(براي مثال: جنبش تسخير وال استريت)، چرا غربي‌ها تن به رفراندوم نمي‌دهند؟ به این سبب که برگزار كردن رفراندوم در شرايط دموكراتيك قواعد و عرفي دارد. اگر هم قرار باشد رفراندومي برگزار شود، باید در آن جا برگزار شود، نه در این جا.
نکته‌ي آخر در مورد تصور عده‌اي است كه رفراندوم را به معناي تغییر در اصل قانون اساسی مي‌دانند. آقای دکتر «محمد هاشمی»، از اساتید برجسته‌ي حقوق اساسی، در یکی از بحث‌هایشان در دانشگاه این تعبیر را می‌آوردند که قانون اساسی در همه جای دنیا با خون نوشته می‌شود. تغییر یک نظام از اساس و این که بخواهيم به طور کلی اساس یک نظام و قانون اساسی را تغییر دهيم (براي مثال نظام جمهوری اسلامی به نظام لیبرال ‌دموکراسی تبديل شود) به آساني انجام نمي‌شود. نمي‌توان با يك رأی‌گیری ساده، نظامي را تغيير داد. معمولاً قانون ‌اساسی‌ با انقلاب عوض می‌شود، نه با حرکت‌های اصلاحی. این را متخصصان حقوق اساسی می‌گویند.
حالا به نظر شما آیا پدران ما 33 سال پیش حق انتخاب سرنوشت ما را داشته‌اند؟ و رأی مثبت آن‌ها به جمهوری اسلامی چه ربطی به حال حاضر و زمان ما دارد؟
هیچ ربطی به زمان حاضر ندارد. البته خیلی از آن پدران هم ‌اكنون زنده‌اند، هنوز هم حق دارند و آن‌ها هم باید رأي بدهند. خیلی از فرزندان هم رأی پدران را هنوز قبول دارند. چه ‌کسی گفته نسل جدید هیچ ‌کدام را قبول ندارد؟ بسیاری از اعضاي نسل جدید هنوز همان ايده‌ي قبلي را قبول دارند. می‌ماند اقلیتی از نسل جدید که ممکن است رأی این پدران و نسل جدید را قبول نداشته باشند. این‌ها هم باید بیایند و در انتخابات خودشان را نشان بدهند. البته ما معتقديم بيش از 70 درصد از مردم، نظام اسلامي را قبول دارند. ممكن است عده‌اي ساز مخالف بزنند، اما در اقليت‌اند.
در خود انتخابات‌ها، مشارکت‌نكردن همیشه به معنای عدم مقبولیت نیست. خیلی از اوقات مشاركت نكردن به معناي بي‌تفاوتي است. پس در مورد 30 درصدي كه در انتخابات‌هاي جمهوري اسلامي شركت نمي‌كنند، مي‌توان گفت عده‌اي‌شان نظام را قبول ندارند و عده‌اي‌شان بي‌تفاوت‌اند. اما در مورد آن 70 درصد مي‌توان گفت نظام جمهوري اسلامي را قبول دارند. البته اين جوان‌هایی که رأی پدرانشان را قبول ندارند، می‌گویند همیشه که نباید انقلاب کرد؛ انقلاب هزینه دارد و ما نمی‌خواهیم انقلاب کنیم. ما می‌خواهیم به ‌شكل مسالمت‌آمیز، قانونی و دموکراتیک کار کنیم و موضوع را حل کنیم. همان طور که خودشان هم دوست دارند دموکراتیک حل کنند. ما هم می‌گوییم جوابمان همین است. شما می‌گویید دموکراتیک حل کنید، راه ‌حل تغییر دموکراتیک یک نظام به نظام دیگر این است که شما بتوانيد اکثریت را به سمت خودتان جذب کنید و واقعیت فضا هم همین است.
این یک ادعای دروغ است که ما نمی‌توانیم کار کنیم و نمی‌گذارند ما بنویسیم و حرف‌هايمان را بزنیم. آن‌ها دارند فعاليت مي‌كنند و بنیادهای نظام را زیر سؤال می‌برند و به واقع هم كسي کاری با این‌ها ندارند، البته تا حدی که فقط بحث فکری باشد، ولی وقتی بحث براندازی می‌رسد، طبیعی است نظام برخورد می‌کند.
آقای دکتر، اگر مردم بعد از مدتی به نتیجه رسیدند که باید تغییراتی در قانون اساسی ایجاد شود، آیا نباید در اين زمينه تغييراتي انجام داد؟
بله، مي‌توان در اين زمينه تغييراتي اعمال كرد. ما تنها نظام یا جزو معدود نظام‌هایی هستیم که 10 سال پس از انقلاب هم در قانون اساسی تغييراتي دادیم و به خاطر اين تغییرات، رفراندوم دیگري برگزار کردیم. اما تغییر قانون اساسی در قانون پیش‌بینی شده و راهکارهای خاصی دارد.
باید بر اساس آن را‌هکار، اين تغييرات دنبال شوند. خود رهبری هم به تازگي اشاره كرده‌اند که ممكن است ساختارهاي نظام بعد از 30 سال ديگر جواب ندهند و ما ناچار شويم ساختار ریاستی را تبدیل به پارلمانی کنیم. اين تغییرات ساختاری ممنوع نیست و راهش باز است. مقام معظم رهبري(دام ظله) در بياناتشان در كرمانشاه آشكارا به اين ظرفيت قانوني در نظام جمهوري اسلامي اشاره كردند.

 

پی نوشت ها


 

[1]. مصاحبه با دکتر مهدی ابوطالبی
[2]. دکتری علوم سیاسی و عضو هیات علمی موسسه پژوهشی امام خمینی

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

پیام هفته

مصرف گرایی بلای جامعه برانداز
قرآن : وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الأَدْنى دُونَ الْعَذابِ الأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ  (سوره سجده، آیه 21)ترجمه: به آنان از عذاب نزدیک (عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) مى چشانیم، شاید باز گردند.توضیح : مصرف گرایی بدون تولید مناسب سبب می شود تا قیمت ها در جامعه افزایش پیدا کند و گرانی (که در احادیث به عنوان یکی از عذابهای دنیوی عنوان شده) در جامعه شایع شود.حدیث: وَ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادٌ مَلاعِينُ مَنَاكِيرُ لا يَعِيشُونَ وَ لا يَعِيشُ النَّاسُ فِي أكْنَافِهِمْ وَ هُمْ فِي عِبَادِهِ بِمَنْزِلَة الْجَرَادِ لا يَقَعُونَ عَلَي شَيْ‏ءٍ إلاّ أتَوْا عَلَيْهِ. (اصول کافی،...

ادامه مطلب

موسسه صراط مبین

نشانی : ایران - قم
صندوق پستی: 1516-37195
تلفن: 5-32906404 25 98+
پست الکترونیکی: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید